بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

 

ای خدا:(

پدر رفیقم واران عزیزم فوت شدند دوستان. لطفا برای آرامش روحشون و ارامش دل رفیق من دعا کنید. 

خدا به دلت صبر بده عزیزم :(

زندگی بالا پایین خیلی دارد، خیلی... اما به نظرم یکی از آن خان های سختِ بالا و پایین اش آنجایی ست که روزها و شب ها و ماه ها به اتفاق خوبی که نشانه هایی ازش دیده شده امید میبندی و با این امید زندگی میکنی و هرروز امید در تو قوی تر میشود و هی منتظری تا آن اتفاقه بیفتد و هی انتظار و انتظار بعد یکهو آن اتفاق با تمام نشانه هایش که آمده بود از بین میرود و همه چیز تمام میشود و امید تو همچون بادکنکی خالی میشود. فردای آن روز واقعا روز سختی ست چون دوباره تویی و همان روزهای قبل از امید...

 

+ ای اوج امیدواری ها...

مامان بزرگ عزیزم سلام. راستش درست است که تو ما را میبینی و ما تو را نه، درست است که تو صدای ما را میشنوی ما صدای تو را نه، اما آمده ام بهت بگویم میدانم که داری الان بر فراز آسمان نگاهمان میکنی و از اینکه فرش هایت یادگاری به من رسیده است و حالا زیر پایمان انداخته ایم و هرروز شاهد به چوخ رفتن فرش هایت به طرقی هستی حرص میخوری، راستش من میدانم که تو چقدر روی فرش هایت حساس بودی اما ببخش اگر نتیجه ات هرروز فرش هایت را آذین میکند! مامان بزرگ باور کن دست من نیست اگر او دانه های انار را روی فرش هایت میترکاند، اگر هربار سر سفره ظرفِ شور را برمیدارد و روی فرش هایت خالی میکند و آب خیارشور و هویج و گل کلم روی فرش هایت جاری میشود، مامان بزرگ باور کن دست من نیست اگر او روی فرش هایت موز میمالد، کیک و بیسکوییت پودر میکند، آب آلبالوی داخل لیوان را روی فرش هایت خالی میکند، حتی مواقعی که روی فرش های نازنین ات گلاب به رویت بالا میاورد... مامان بزرگ میدانم میدانم داری بهم میگویی اگر دست تو نیست پس چرا فرش های خودت را جمع کرده ای فرش های مرا پهن کردی که هرچه بچه ات دلش خواست بریزد و بپاشد، راستش مامان بزرگ فرش های من و شما ندارد که، بیا بغلم اصلا که دلم برایت خیلی تنگ شده است.

 

لطفا گرسنگان عالم فحشم ندید. اومدم یه چیز بگم و برم. در راستای چندتا پست پایین تر که یه کاپ کیک سه سوته یادتون دادم؟ بگید خب خب؟ خب جونم براتون بگه که، بگید جونت بی بلا، قربونتون برم...بله میگفتم در راستای همون پست من امروز توی همون مواد کاپ کیک حدود یک قاشق گردوی خرد شده و یک قاشق کشمش و مقداری زعفران ساییده شده به همون حالت خشک ریختم و به جای شیر هم یک و نیم قاشق آب و یک و نیم قاشق گلاب ریختم و نگم از طعمش که چه عزیز دل انگیزی شد...اصلا باقلوا:/...گفتم یادتون بدم این مدلی هم میتونید درست کنید دیگه طعمش کامله خودش میشه یه کیک کامل بدون اینکه نیازی باشه چیزی هم روش بریزید.دیگه بخورید و بیاشامید ولی هرگز اسراف نکنید فرزندانم!

هر صبح که چشمانت را بر این زندگی باز میکنی نمیدانی چند ساعت و ثانیه و سال دیگر فرصت داری، نمیدانی امروز شاید دوباره به خانه برنگشتی، شاید عزیزانت برنگشتند و حتی نمیدانی زندگی چه اتفاقاتی برایت در آستین دارد. من خودم را به یاد می آورم وقتی یک روز از دکتر برمیگشتیم و در ماشینمان گریه میکردم و همسرم میگفت حالا که چیزی نشده و میگفتم مگر از این بدتر هم میشود؟ و فردای همان روز بدترش سرمان آمد و دیدم همیشه یک بدتری هم وجود دارد. گاهی یک ثانیه کافی ست تا تمام زندگی ات کن فیکون شود. تو نمیدانی صبحی که داری به شب میرسانی قرار است چگونه تمام شود. همیشه آدمی گمان میکند هر صبح مثل همیشه آغاز میشود و هر شب مثل همیشه به پایان میرسد اما همیشه همه چیز مثل همیشه تمام نخواهد شد...یکساعت پیش وقتی همسرم به خانه آمد و برایم تعریف کرد که وقتی امروز در خیابان راه میرفته و از رو به رویش دختری میامده و یهو یک پسر جوانی دست میبرد در دستبند او تا بدزدد و همسرم به شانه ی دزد میزند و به دختره میگوید بدو فرار کن و یهو دزده برای همسرم قمه میکشد و در نهایت او کیفش را سپر میکند و با کیف هول میدهد و دست آخر دزده فرار میکند تمام مدت داشتم خدا را شکر میکردم که اتفاقی برایش نیفتاد و البته گریه و به این فکر میکردم که کاش میتوانستم به تمام آدم های روی این کره ی خاکی بگویم اگر کسی را در زندگیتان دارید که دوست اش دارید قدرش را بدانید. اگر کسی هست که برای دلتان عزیز است تا وقتی هست و تا وقتی هستید کنارش زندگی کنید و زندگی ببخشید. گاهی خیلی زود دیر میشود. گاهی خیلی زندگی نافرم ورق میخورد. دوست داشتن هایتان را نگذارید برای بعدا، اگر کسی را دوست دارید بهش بگویید، اگر کسی را دوست دارید بهش عشق بورزید، اگر کسی را دوست دارید او را آزار ندهید و نرنجانید، اگر کسی را دوست دارید قدردان حضورش باشید‌ و شاکر از بودن اش...

هیچکس مرا به اندازه ی خودم بلد نیست... هیچکس... مثلا چه کسی میداند من وقتی مهستی گوش میدهم آنهم در تاریکی و سکوت خانه یعنی که مثل تموم عالم حال منم خرابه...

حالم خوب نیست گرچه اینجا خیلی جار نمیزنم حالم را. امشب برای دل مادری مُردم که عکس فرزندش را کنار قبرش بغل کرده بود و میگفت این پسر منه، قربون خوشگلیاش برم... آخ خدایا خودت میدانی این داغ نیست برای مادر که این عین هزاربار زجرکش شدن است...بعد خواند: این گل پر پر شده هدیه به میهن شده...قلبم مچاله است...

 

از من به شما وصیت! هروقت خسته بودید، کمپوت گلابی بودید، بی وقت بودید برندارید به همسرتون زنگ بزنید بپرسید شام چی بپزم؟ چون یهو میبینید برخلاف همیشه یه غذایی رو میگه که از نظر شما اون غذا پختنش هم ردیف با کار توو معدنه! یعنی اگر از من بپرسید میگم که کنتاکی و استیریپس و این مدل غذاها پختنشون از فسنجون و قورمه سبزی هم سخت تره چون وقت گیر و پرکاره. یعنی کلا هرغذایی که در طی چند مرحله نیاز به آماده سازی داشته باشه و بعدش آشپزخانه رو بکنه کثافت خانه! جزو غذاهای سخت محسوب میشه‌. خَلَص و تَمَت!

+ گرچه قبلا گفتم ولی دوباره بگم که طبق تجربیات من اگر میخواین یه کنتاکی با طعم بازاری و رستورانی داشته باشید اون رو با پودر سوخاری درست نکنید بلکه با پودر نون درست کنید! توو طعمش تاثیر بسزایی داره. یا نونای تست و باگت خشک شده رو پودر کنید و بهش ادویه بزنید مثل نمک و فلفل و پاپریکا و پودر سیر و زردچوبه و کمی پفک پودر شده. یا هم از نون باگت فروشی ها برید بخرید و بگید پودر نون میخواین که خیلی هم به نسبت پودرسوخاری ارزون تره.

+ اینم گرچه گفتم ولی دوباره بگم که اگر خواستید سیب زمینیتون مزه ی رستورانی هارو داشته باشه آب و زردچوبه و نمک رو بذارید بجوشه بعد سیب زمینی های خلال شده رو برای ده دقیقه بریزید توو آب جوش بعدش آبکش کنید و سرخ کنید با حرارت تقریبا بالا‌.

بیربط نوشت: تاریخ یه روزی تمام دروغ هاتون رو برای همه رو میکنه...ظلم پابرجا نمیمونه!

 

یادمه چندسال پیش که با همسرم داشتم آشنا میشدم یه کاپ کیکی بلد بودم که از قضا در همون روزهای اول آشنایی هم براش پختم و هنرهامو کردم توو چش و چالشو کدبانوگری هامو از همون خشت اول به رخ جهانیان کشوندم!...حتی برای اینکه بعدها در منزل خودم درست کنم رفتم قالب سیلیکونی کاپ کیک خریدم‌ اما نمیدونم چرا یادم رفت و هیچوقت درستش نکردم و کلا حتی دستورشم از یادم رفته بود. بین ترک ها یه ضرب المثلی هست که میگن آش تا دم در باهات دوسته! یعنی زود گرسنه میشی. خلاصه از اونجایی که امروز آش خورده بودم و گشنه بودم و دلم کیک میخواست اما ابدا حوصله ی ریخت و پاش کیک رو نداشتم یهو یاد اون کاپ کیکی افتادم که بینهااااایت راحت بود. سرچ کردم دوباره پیداش کردم اما اینبار یسری چیزاش نیاز به تغییر داشت حالا میگم چرا و چگونه‌.

اول اینکه بگم این کاپ کیک هلو بپر توو گلوئه و کل پختش یک دقیقه ست و اصلا اسمش کاپ کیک یک دقیقه ای هست و داخل ماکروفرم درست میشه و اگر ماکروفر داشته باشید دیگه کلا راحت میشید و هروقت هوس کیک کنید میپرید یه دقیقه ای درست میکنید.  موادی که میگم حدودا ۵ تا کاپ کیک بهتون میده. برای همون بیشتر خواستید بیشتر کنید مواد رو. سه قاشق آرد+ دو قاشق شکر+ یک عدد تخم مرغ+ نوک ق چ وانیل+ نصف ق چ بکینگ پودر+ سه قاشق شیر+ یک قاشق روغن رو مخلوط میکنید و همین. البته اگر پودر کاکائو هم دوست داشتید یک قاشق بزنید. یا اگر طعم های دیگه دوست داشتید مثل قهوه یا هل یا زعفران. من پودر کاکائو نداشتم برای همون رنده ی پوست پرتقال ریختم. ولی حتما شمام یه طعم دهنده از چیزایی که گفتم بزنید چون طعم خودش خیلی ساده ست!... حالا توو فنجونی که چرب کردید با روغن تا دو سومش مواد بریزید و بذارید دقیقا وسط سینی ماکروفر. حتما وسطِ وسط. چون اگر وسط نباشه کج پف میکنه. بعد دقیقا یک دقیقه تایم میدیم و درمیاریم.

در حین سادگی من امروز متوجه چندتا نکته ی بسیار مهم شدم. اول اینکه من با فنجون درست نکردم و قالب سیلیکونی داشتم برای همون شاید فنجون همون یک دقیقه براش مناسبه چون منم قبلا مجرد بودم و منزل والدین، درست که میکردم با فنجون بود و دقیقا یک دقیقه مناسبش بود. اما امروز که با قالب مخصوص درست کردم متوجه شدم با یک دقیقه خیلی سفت میشه پس اول ۵۰ ثانیه بهش زمان دادم که باز سفت میشد تووش! که کردم ۴۰ ثانیه که دیدم برای من ۴۰ ثانیه ای میپزه. پس شمام اول یدونه رو امتحان کنید اگر دیدید سفت میشه داخلش، ده ثانیه کم کنید از زمانش. چون امروز متوجه شدم علاوه بر قالب، ماکروفر ها هم با هم فرق دارن پس این ده ثانیه توو هر ماکروفری متفاوته. راستی گمونم این کاپ کیک رو داخل فرم بتونید درست کنید با همین حالت که یک دقیقه وسط سینی بذارید که من انجامش ندادم و فقط با ماکروفر درست کردم.

نکته بعدی اینه که باید تک تک بذارید داخل ماکروفر و حتما هم نقطه ی وسط.

حتما حتما قالبتون رو چرب کنید. بدون چرب کردنم درمیاد ولی با چرب کردن هم پف تمیزتری میکنه همم موقع دراوردن شکلش رو حفظ میکنه.

مواد تا سر قالب ریخته نشه، فقط دو سوم قالب رو پر کنید تا جا برای پف باقی بمونه‌.

نکته آخرم همون که یه طعمی مثل کاکائو یا غیره بهش اضافه کنید.

من روش شکلات آب شده ریختم.

دیگه همین دیگه. بپزید و به روح پرفتوحم درود بفرستید و بخورید و بیاشامید ولی هرگز اسراف نکنید!

 

اونی که ۷ و نیم صبح شال و کلاه کرده رفته سبزی آش خریده اومده توو هوای برفی تا آش رشته درست کنه با عشق کیه؟ حالا درسته آش رو خوردیم رفت به عکس نرسید ولی شما فکر کنید توو عکس به جای حلیم آشه.