معدم داره سوراخ میشه از درد و فاموتیدینم بخاری نداره، فلذا باید برم گوسفندا رو بشمارم و سیاه و سفیدارو جدا کنم بلکه خوابم ببره، اینوسط خروپفی که همسرم میکنه رو خریدارم انصافا:|...همه میگن این روزا رو بخواب که دیگه بعدش خوابی در کار نیست، ولی خب مادرتون خوب پدرتون خوب خواب آخه چجوری؟ تا میای بخوابی یا پهلوت درد میگیره یا پات درد میگیره یا سرت درد میگیره یا دلت درد میگیره یا دستت درد میگیره یا هم معده ت:|...حالا که خوابم نمیبره و به عبارتی دارم دیوونه میشم بذارید کمی از علومم! رو در اختیارتون بذارم نصف شبی. امروز یه کلیپ عروسی میدیدم که خب یسری چیزا از ذهنم عبور کرد که حالا مینویسم شاید برای شماهایی که در آینده انشالله قراره عروس و داماد بشید به درد بخوره. به حول و قوه الهی اگر در آینده خواستید عروسی بگیرید این نکات ریز رو یادتون باشه در روز عروسیتون بعد هی یاد من و علومم که مفت و مجانی در اختیارتون قرار دادم بیفتید و موقع خوردن کیک عروسیتون بگید دمت گرم بیست و دو تو اگر نبودی اونروز اینارو به ما بگی ما چه میکردیم:/
خب ببینید عزیزان دلبندم روز عروسی همین که شما وارد سالن میشید همه بدون استثنا چشمشون روی عروسه، و حالا گهگاهی هم داماد:دی یعنی میز آراییتون چی باشه، گلای روی میز و راهرو چی باشه، پذیراییتون چی باشه، میوه هاتون چند نوع باشه ، مدل تالارتون چه شکلی باشه و ... همه اینا تا دو روز فقط در یاد مهمانانتون میمونه و خیلی زود فراموش میکنن جز چندتا چیز رو. من خودم به شخصه معتقدم توی عروسی مردم یکی شام عروسی یادشون میمونه یکی شکل و قیافه عروس که خوب شده بود یا نه:/ ...حالا شام مورد بحث من نیست در اینجا. میریم سراغ خود عروس و داماد که همه روشون زوم کردن. پس اولین نکته که بهش دقت کنید این باشه که هردو لبخند یادتون نره، حتی اگر از موضوعی ناراحتید یا ناراحت شدید یا چیزی پیش اومده، این لبخند زدنه به شدت در یادها میمونه، کافیه یکیتون اخم داشته باشه یا جدی باشه، دیگه در هر جمعی دوتا خاله زنک وجود داره تا بگن لابد ناراحته، لابد از وصلتش ناراضیه، لابد عروسیش باب میلش نیست، معلومه مادر شوهره یه چیزی گفته، معلومه خانواده ها ناراضی اند و خلاصه حرف برای درآوردن برای حراف ها زیاده فلذا دوتاییتون قرار بذارید تحت هر شرایطی هرچی هم پیش اومد شب عروسیتون بخندید و شاد باشید و اجازه ندید هیچ اتفاق ریز و درشتی شما رو به هم بریزه. و خودتونم اماده کنید برای هزار اتفاق غیر مترقبه ی ناراحت کننده. مثلا ممکنه آرایشگر گند بزنه بهتون:/ ممکنه سر فیلمبرداری حرص بخورید از فیلمبردار، ممکنه هوا گرم باشه آرایشتون خراب بشه، ممکنه یدفعه برخلاف تصوراتتون برف و بارون بیاد نشه فیلم و عکسای زیادی توو باغ بگیرید، ممکنه شام کم بیاد، ممکنه برق تالار بره، ممکنه دو نفر دعواشون بشه، ممکنه یکی یه چیزی بگه ناراحتی پیش بیاد. خلاصه خودتون رو آماده کنید و با خودتون تمرین کنید هیچی اون شب شمارو به هم نریزه و هر اتفاقی هم افتاد با خودتون بگید امشب بهترین شب زندگی منه نذارم باقیش خراب بشه و به تمام تلاشاتون و زحمتاتون و هزینه هاتون فکر کنید و همچنان لبخند به لب وارد تالارتون بشید و تا اخر مجلسم لبخند بزنید .
در نقش عروس که کل یه تالار چشمش به شماست لطفا کمی ناز باشید نه کَته کلفت:دی...روی رفتاراتون تمرکز کنید. باور کنید مردم هیچی یادشون نمونه رفتارهای عروس رو خوب یادشون میمونه. مثلا زرتی نپرید وسط خودتون برقصید بگن عروس چه هوله:/ حالا درسته هولید:دی ولی کمی متین رفتار کنید و در اصطلاح ناز باشید و حتی اگر عاشق رقصید و قصد دارید خودتون رو خفه کنید و همه هم خسته شدن نشستن ولی شما همچنان برقصید یک تنه:/ بازم با ناز رفتار کنید مثلا اجازه بدید دیگران شمارو بیارن وسط یا ازتون خواسته بشه برید وسط و بدرخشید:دی و بعدش خب دیگه نخواستید نشینید ولی مثل هواپیما خودتون خیز برندارید وسط سالن. مثلا امروز یه کلیپ میدیدم تا فیلمبردار به عروس داماد گفت بیان وسط، عروس چایی معطل قند بود اصلا صبر نکرد داماد مثلا دستشو بگیره از پله بیان پایین خودش جلو جلو رفت وسط سالن و دامادم حالا لاک پشت:/ ...
نکته دیگه در راستای ناز عمل کردن اینه که لطفا با آهنگ نخونید خدایی خیلی خزه این حرکت:/... شما عروسید و از نظر من واقعا خیلی یجوریه عروس داماد با آهنگ میخونن. بله قطعا شما آهنگارو از حفظید چون خودتون گفتید چی براتون بخونن و قطعا بیست هزار بار قبلش تمرین کردید ولی اینجا مهمونی خونوادگی و تولد نیست که برید وسط و دهناتونم به اندازه سنجد باز کنید و شروع کنید با آهنگ بخونید. نخوندن آهنگ به با کلاسی نزدیک تره باور کنید:|
نکته بعدی اینه که لطفا یخمک و مصنوعی نباشید. به خدا هرچی خودتون باشید قشنگ تره بیشترم بهتون خوش میگذره. حتی اگر شما مثل هواپیما میرقصید یا شبیه پت و مت به نظر من شرف داره به رقصای تکراری که مثلا داماد عین مجسمه می ایسته و عروس که معلومه رفته کلاس رقص دورش میچرخه و رقصای تکراریه توی این کلاسارو انجام میده بدون هیچ احساسی. خواهشا خودتون باشید دلیلی نداره هرچی مده و همه میکنن شما هم بکنید. چون نصف ملت کلاس رقص عروس داماد میرن دلیل نداره شمام برید ، شما خودتون باشید و همون هواپیما طور برقصید و بذارید همه بهتون بخندن و شیرینی های توی دهنشون بپاچه بیرون از خنده و بگن وای داماد عین هواپیما میرقصه ولی خب در عوض خودتونید و این خیلی قشنگ تر و با احساس تره به نظر من. مصنوعی بودن توو هیچی قشنگ نیست. درسته آدم برای روز عروسیش خیلی چیزارو هماهنگ میکنه خیلی برنامه ریزی ها میکنه، ولی یسری چیزا برنامه نمیخواد هماهنگی نمیخواد بلکه قشنگیش به اینه خودتون باشید و همین خودتون بودن خاطره بشه.
نکته بعدی اینه که درست برخلاف مورد بالا ، یسری چیزام نیاز به هماهنگی داره و خودتون دوتا قبلش خیلی چیزارو باهم هماهنگ کنید به خانواده ها بگید و اینطوری خیلی از کاراتون باب میلتون پیش میره. مثلا الان تالارا میگن یکی دو نفر رو از خانواده ها انتخاب کنید که مسئول باشن و مسئولین تالار با اونا مسائل رو هماهنگ کنن . خب شما اون فرد عصبی و کله خراب خانواده رو برندارید مسئول کنید که سر نوشابه با مدیر تالار دعواش بشه که چرا نوشابه کم اومده، چرا میوه هارو درست نمیچینی، چرا ال چرا بل. کسانی رو بذارید هماهنگی کاراتون رو بکنن که از اعصاب و روانشون مطمئنید. مثلا ما خودمون چون گل آرایی جدا برای روی میزها و کنار عروس داماد سفارش داده بودیم و هزینه اضافی تالار ازمون گرفته بود خب به خواهر همسرم و خواهر خودم گفته بودم مجلس تموم شد دسته گلای کنار عروس داماد رو که ما هزینه جدا داده بودیم و مال خودمون بود رو بیارن خونه فردا توو مجلس پاتختی بذاریم. و خب وقتی اینا رفته بودن بردارن یکی از خانم هایی که کارای پذیرایی رو میکرد اجازه نداده بود و خب این دوتا هم سریع کوتاه اومده بودن و بی هیچ حرفی گفته بودن باشه نمیبریم. حالا فکر کن اگر دوتا بی اعصاب بودن میخواستن سر دوتا دونه گل وایستن آخر مراسم دعوا راه بندازن و گند زده بشه به حال همه. برای همون میگم دو نفر عاقل و بالغ رو مسئول کاراتون بکنید و همه چیز رو باهاشون هماهنگ کنید. مثلا اگر قصد دارید شخص خاصی کادو های سر عقد رو اعلام کنه از قبل هماهنگ کنید نه اینکه تازه وسط مجلس دوتا فامیل رو هوا باشن و هرکی بخواد کار خودشو بکنه آخرشم دلخوری پیش بیاد . کسی که میخواین عسل رو بهتون بده، حلقه هارو بده، عکستونو بگردونه، رقص چاقو کنه و خلاصه اگر برای اینا برنامه دارید حتما قبلش هماهنگ کنید با خانواده ها تا بدونن چه کسی این کارارو قراره انجام بده... مثلا ما بعد عروسی که اقوام ، عروس و داماد رو میبرن میرسونن خونشون خب ما دیگه توی خونه ی عروس داماد نمیریم چون میگیم وسایلاش نوئه ( ضمن اینکه قبلشم ما رسم جهاز برون داریم و یه مهمونی زنونه چندهفته قبل عروسی میگیریم و همه میان خونه عروس دامادو میبینن) برای همون اون شب دیگه میگیم برای اینکه خونه زندگیشون به هم نریزه و مردم مثلا وسط بارون و زمستون با گِل و شل وارد خونه ی نو نشن دیگه کسی وارد منزل نمیشه و قربونی کشته میشه و اندکی بزن و برقص در کوچه و خیابان توسط جوانان قیور فامیل رخ میده و در و همسایه هم از پشت پنجره نگاه میکنن و چه بسا دوتاشونم که خوابن فحش نثار روح پرفتوحمون میکنن و خلاصه همه بای بای میکنن و نخود نخود هرکه رود خانه ی خود میشن، حالا اینوسط رسم خانواده همسرم این بود که اقوام با عروس داماد میرن خونشون و داخل خونه عروس دامادم میشینن. برای همون من اینو به همسرم گفته بودم و اونم به خانوادش اعلام کرده بود و خلاصه کاملا هماهنگ بودیم که طوری برنامه بریزیم که بعد کشتن قربونی خداحافظی کنیم و مجلس تموم بشه. یا مثلا من یادمه یه عروسی رفته بودم سر همین رقص چاقو هزار نفر اون چاقو رو گرفتن و رقصیدن و اونقدر مسخره بازی و لوس شده بود فضا که آخر سر خود عروس اومد وسط به زووور چاقو رو از دست نفر آخر کشید:| و به این بازی کثیف خاتمه داد. برای همون میگم یسری چیزا هرچند ساده و بی اهمیت ولی نیاز به هماهنگی داره حتی همین که چه کسی رقص چاقوتون رو انجام بده. یا مثلا یادمه یه عروسی رفتم که شاباشای داماد رو شوهرخواهره جمع میکرد و آخر مجلسم گذاشت توو جیبش و نداد:| فلذا برای شاباشاتونم مسئول انتخاب کنید راهزنان رو نذارید:دی ...خلاصه یسری کارا رو برنامه ریزی کنید تا باب میلتون پیش بره.
+ گویا خواب داره بر من مستولی میگرده فلذا تا برنامه بعدی و در اختیار گذاشتن علوم دیگه شمارو به خدای منان میسپارم .
+ میدونم میخواین بهم بگید بیست و دو مرسی که هستی:|