بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

کلمات کلیدی

معصوم تر از بچه ای که نصف شب با بغض بیدارت می‌کنه و همزمان که خودشو بهت چسبونده و با صدای یواش میگه مامان من میترسم. و تو میگی چرا مامان؟! اونم میگه خواب بد دیدم؛ و قبل اینکه بخواد بغضش تبدیل به مروارید بشه و بریزه بیشتر به خودت میچسبونیش و میگی بیا زیر پتوی من و توی بغل محکم مادرش حس امنیت می‌کنه و با لبخند دوباره خوابش می‌بره داریم توو دنیا؟!

نظرات (۳)

  • °•ســــائِلُ الزَّهـرا•°
  • پسرمن که یه سال پیش   ، یک شب درمیان خواب بد میدید..خیلی دلم براش میسوخت

    شب میترسید بخوابه ، یه وقت خواب بد نبینه

    پاسخ:
    عزیزم:(
    پسر منم یکبار اینو گفت که نمیخوابم خواب بد نبینم. منم از اونروز همیشه بهش میگم مامانا میتونن بیان توو خواب بچه ها. من به محض اینکه ببینم تو داری خواب بد میبینی سریع میام توو خوابت بیدارت میکنم. بعد از اون با خیال راحت می‌خوابید. 

    این حس امنیتی که بچها ازمون میگیرن خیلی ارامش بخشه منم وقتی بچه بودم میرفتم پیش مامانم میگفتم مامان میترسم مامانم محکم بغلم میکرد میگفت من کنارتم همون بغل گرم ونرمش ارومم میکرد حتی تو سن ۲۲سالگی یبار رفتم بغلش همین طوری مثل بچها وصبح از کارم خندم گرفته بود

     

     

    پاسخ:
    درواقع اونا پناه ما هستن :)

    گمون نکنم چیز معصومانه‌تری باشه واقعا. خصوصا وقتی با اون چشم‌های درست و وحشت‌زده‌شون خیره میشن بهت.

    پاسخ:
    واقعا:)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">