
اولین بار که برای مهمون قورمه سبزی درست کردم یعنی بهتره بگم برای اولین مهمونی زندگیمون که قورمه سبزی درست کرده بودم نگو لیمو عمانی ها تلخه و خب خورشم تلخ شده بود. بعد با اینکه من از روز قبل هم پخته بودم هی توو نت سرچ میکردم چیکار کنم یکی گفته بود نبات بریز یکی قند یکی نوشابه... منم هی همه اینا و میریختم و به زور درست شد ولی قورمه سبزیم شده بود شیرین:/...امروزم برای ناهار مهمون داشتم از ساعت شیش صبح بلند شده بودم قورمه سبزی گذاشته بودم. ساعت یازده رفتم سراغش دیدم لوبیا قرمزاش نپخته:/ اما خب از اونجایی که دیگه تجربه ها در راه قورمه سبزی کسب کردم برای همون دست به عملیات انتحاری زدم:/
آقا خلاصه اگر بخوام زکات علمم رو در زمینه قورمه سبزی هام که همسرم معتقده انگار یه زن پنجاه ساله این قورمه سبزی هارو میپزه( آیکون فخر و غرور و تکبر:/) و( همچنین مورد داشتیم که با همکارش رفتن یه رستوران بین راهی که قورمه سبزی های خیلی معروف بوده و همه صف براش میکشن و بعد از خوردنش فرموده بود خدایی قورمه سبزی های تو کجا و این کجا)! فلذا الان بنده قورمه سبزی های میپزم که رو دستش نیست:/ و در همین راستا اگر بخوام زکات علمم رو بدم :/ باید بهتون بگم که:
خب فرزندانم اولا اگر قورمه سبزی تلخ شد از من میشنوید هیچ راهی نداره. گوشتاشو دربیارید بشورید سبزی و پیاز داغ از اول بریزید؛ لوبیا هم یه کنسرو بگیرید قاطیش کنید اگرم عجله ندارید گوشتارو دربیارید بشورید چاره ای نیست از اول باقی مواد رو بریزید. حالا کلا برای اینکه هیچوقت رکب لیمو عمانی رو نخورید از من میشنوید فقط مارک فامیلا و گلستان بخرید ولاغیر. و حالا اگر چیزای دیگه دارید اصلا ریسک نکنید و بعد از خیسوندن در آب و سوراخ کردنش؛ بازم بیست دقیقه در آب بجوشانید و تهش با آبلیمو مزه رو بالانس کنید. تلخی راه درمانی نداره مثل ترشی هرکاری کنید قورمه سبزیتون رو گه میکنه:/
دوماً اگر گوشت نپخته بود و عجله داشتید یه قاشق چایخوری چای خشک بریزید یکساعت بعد پخته...هزار بار امتحان کردم که دارم میگم. توو خورش هایی مثل قورمه سبزی هم که اصلا معلوم نمیشه.
سوما اگر لوبیا نپخته بود و عجله داشتید مثل امروز بنده نوک قاشق چایخوری جوش شیرین بریزید هم گوشت هم لوبیا تا یکساعت بعد توو دهن آب میشه:/ فقط حواستون باشه جوش شیرین از این مقدار بیشتر بریزید کاملا روی مزه اثر میذاره و انگار دارید گوشت سگ میخورید از بس خورشتتون مزه ی عن میگیره. خلاصه که اسراف نکنید:/
و چهارما اینکه حالا کلا راز قورمه سبزی های بنده چیه: اولا سبزی بسیار ریز. دوماً حساااابی سرخ بشه؛ تا جایی که روغن سبز بشه. سوما پیاز داغ و گوشت و سبزی سرخ شده و یک قاشق چ خ زردچوبه و ادویه و فلفل سیاه رو که ریختید. من لوبیا قرمز استفاده میکنم از طرفی حتما حتما حتما ادویه مخصوص قورمه سبزی بخرید از عطاری ها و دست و دلبازانه حساااابی بریزید در حد سه قاشق چایخوری مثلا. تازه من آخر پختم باز میریزم. این ادویه فوت کوزه گریه. بعد وسطا لیمو عمانی اضافه میکنم. حتما آبلیمو میریزم. در آخر در حد یه قاشق چ خ شنبلیله خشک مثل معنا داغ داخل روغن سرخ میکنم اضافه میکنم بعدم خاموش. این شنبلیله ی آخر فوت کوزه گریه شف ساناز مینایی هست. اینم دست کم نگیرید من سالهاست انجام میدم. اگرم دیدید آب خورش زیاده در قابلمه رو بردارید شعله رو زیاد کنید آبش رو بکشه. اگر خورشتتون روغن روش نبست وسطا چندبار چند تکه یخ بندازید روغن میندازه .
خلاصه این چند خط بالا فقط چند خط نیستا. حاصل هشت سال آزمون و خطاست. یسری غذاها رو من توو زندگی باهاشون خیلی چالش داشتم. هرکاری میکردم هرچی کم و زیاد میکردم باز به اون مزه ای که هرکس بخوره بگه عجب چیزی نمیرسید! و منم کمال گرام:/ تا به اون مزه ای که میخوام نرسم ول نمیکنم. قورمه سبزی یدونه از اون غذاهایی بود که من خیلی خیلی بابتش سرچ میکردم سوال میکردم کلیپ نگاه میکردم خودم هی مواد کم و زیاد میکردم ولی بازم اصلا نمیشد اونی که میخوام. دیدید توو فامیل همیشه یکی هست که قورمه سبزی هاش زبون زده؟! من میخواستم همچین چیزی در بیارم و خب بابتش خیلی آزمون و خطا کردم. و الان با همین چیزایی که براتون گفتم یه قورمه سبزی های میپزید که از جای جای خونه کدبانو کدبانو میشنوید فقط!:/
+ من از اونام که از شکسته شدن چیزی ناراحت نمیشم.میگم اتفاقه دیگه افتاده... یا به قول قدیمی ها قضا بلا بود. حالا الان که دارم اینارو مینویسم یاد یه وبلاگی افتادم که در عنفوان جوانی میخوندمش... یه خانومی بود که عمده مشکلش با شوهرش سر همین شکستن بود. به قدری شوهرش روی شکسته شدن وسیله ها یا حتی خراب شدن مثلا یه کفگیر اگر دسته ش در میومد حساس بود و دعوا راه مینداخت که خانومه میگفت اصلا دیگه میترسم کار کنم یا غذا بپزم و واقعا سر همین موضوع خون خانومه توو شیشه بود. خب جا داره از همین تریبون قبل اینکه برم سر اصل مطلب به آقایون این چنینی بگم بابا میخواین گه هم باشید سر یه چیز درست حسابی گه بازی دربیارید نه شکسته شدن وسیله. افت داره برای سیبیلاتون:/ شکست که شکست جهنم. این عن بازی ها چیه؟!:/ ...بله میگفتم... من خودم از شکستن و خراب شدن چیزی اصولا ناراحت نمیشم مگر چیزی که برام ارزش معنوی داشته باشه اونم باز خیلی ناراحت نمیشم. مثلا الان توی خونمون کلی یادگاری از مادربزرگم هست که تا پسرمم میدونه مثلا اگر فلان فنجون رو بهش بدم خودش میگه مامان نترس مراقبم فنجون مادربزرگت نشکنه! یا اونقدر این مسأله توو گوشت و پوست و استخونش رفته که من روی وسیله های مادربزرگ خدا بیامرزم که حکم یادگاری رو برام داره حساسم که حتی مثلا اونور خونمون که فرش دستبافت انداختم و اصولا اونور نمیذارم چیزی بخورن و میگم بیاین اینور؛ فکر میکنه فرش ها مال مادربزرگمه که من حساسم؛ اونروز میگه مامان آنقدر حساس نباش روی فرش های مادربزرگت نترس من دلسترارو نمیریزم روش:دی... یعنی توو خونه ی ما من روی هرچی حساس باشم که اصولاً یادگاری های مادربزرگمه و کتابامه حتی اگر یادگار مادربزرگمم نباشه پسرم فکر میکنه هست:دی...
حالا امروز ناهار مهمون داشتم داشتم ظرف هارو میچیدم توو ماشین؛ یهو یه لیوان از دستم افتاد توی ماشین ظرفشویی؛ لیوانه نشکست و خب ظاهراً اتفاقی نیفتاد؛ اما بعدش دیدم انگار لیوان افتاد روی بشقاب ها و خب یکی از بشقاب های خورش خوری از دوجا لب پر شد. از معدود دفعاتی بود که اندکی ناراحت شدم. چون من اصولا این سرویسم رو که سرویس اصلی کاسه بشقابم روی جهیزیه م بود رو برای مهمون های خیلی عزیز و خاص یا رسمی میارم و خب کلا برام سرویس با ارزشی بود. همون موقع که متوجه لب پر شدنش شدم و داشتم با آهی از درون میگفتم که وااای این چرا لب پر شده و همسرم با خنده میگفت خداروشکر من نشکوندم وگرنه الان منو میشکوندی:/ خداروشکر خودت شکوندی:/ همون موقع که داشتم غصه میخوردم یهو یاد حرف پسرخاله به رامبد جوان افتادم وقتی رامبد بهش گفت : مثلا تو در میزنی؛ منم مثلا یه خانومم درو باز میکنم میگم بله؟! بعد تو یجوری که من حالم بد نشه به من توضیح میدی که ماشینمو دزد برده...و بعدش پسرخاله بهش گفت: میخواستم بگم اگه به شما بگن بابات فردا میمیره حاضری چقدر پول بدی که نمیره؟!... رامبد گفت: هرچی که دارم و ندارم... دوباره پسرخاله گفت: اگه بگن مادرتون چی؟!... گفت دیگه هرچی که دارم و ندارم و از اینور اونور میتونم جور کنم...دوباره گفت: اگه بگن خودتونم روش سه تایی؟!... رامبد گفت چرا اخه؟!.... پسرخاله گفت مثلنه دیگه... رامبد گفت دیگه نمیدونم باید چیکار کنم... پسر خاله گفت نمیدونی؟!... رامبد گفت نه... پسرخاله بهش گفت؛ ولی خوشحال باش هیچ کدومشون نمی میرن؛ خودتم زنده میمونی؛ یه ماشین قراضه جای باباتو ننتو خودت به باد رفت... به درک:(
خب فکر کردم واقعا به درک... چی میتونست منو امروز انقدر خوشحال کنه که پدر مادرم خونم مهمون بودن؟!:( ...یه بشقاب بی ارزش فدای سر همه عزیزانم که دارمشون و چون هستند هستم:(
+ یکی از شماها چندروز پیش خصوصی برام نوشته بود توو این بیخوابی های شبانه م حظ میکنم میام میبینم چندتا پست طولانی نخونده دارم ازت!... خواستم به اون عزیز دل انگیز بگم بیا اینم اضافه کن فیض ببر:دی من به فکر شمام:/
+ این عکس متعلق به مهمونی نیست؛ بلکه متعلق به شبه که والدین گرامی رفتن و دوباره قورمه رو داغ کردیم. قورمه عین الویه ست تا چند روز هی میاری میبری تا قشنگ همه زخم بشن:/
+ برای دوستانی که میگن پست های آشپزی رو برچسب بزنم. برچسب « یانگوم بازی» زدم گوشه سمت چپ وبلاگم توو پیوندها گذاشتم. بزنید روی یانگوم بازی همه پست های آشپزی میاد. خلاصه که بخورید و بیاشامید ولی هرگز اسراف نکنید.
با تشکر.

موفق باشید🌹🌹🌹
:::::::::::::
به دنبال منبعی مطمئن برای دانلود فایلهای آموزشی، دانشگاهی و کاربردی هستی؟
در دنیای فایل، هزاران فایل آماده در دستهبندیهای مختلف منتظر توست!
📘 آموزش، تحقیق، مقاله، پاورپوینت، قالب وردپرس و صدها فایل دیگر — همه در یکجا.
🕒 وقتت رو برای جستوجو تلف نکن؛ دنیای فایل، مسیر سریع یادگیری و پیشرفت توست.
fd24.farsfile.ir
fd24.farsfile.ir
fd24.farsfile.ir
fd24.farsfile.ir
fd24.farsfile.ir