بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

کلمات کلیدی

اگر از شرایط خونمون براتون بگم مادر بگرید... یعنی آشپزخونه افتضاح... لباسا وسط خونه... همه جا پودر ویفر... یکی دستتو می‌کشه با من بازی کن... اون یکی هرجا میری دنبالته چهار دست و پا... اقا؟! ما اصلا کی انقدر بزرگ شدیم که اصلا شدیم مامان بابا؟!:/ اونروز یه استوری از بچم گذاشته بودم بعد استاد دوره ارشدم که یه پسر جوانی بود در زمان حیات دانشجوییمون اومده بود نوشته بود خانم فلانی من هیچوقت نفهمیدم شما چرا یهو با اینهمه زرنگی و پر تلاشی که فکر میکردم چندسال بعد کنار خودمون( یعنی اساتید) ببینیمتون اصلا سمت و سوی زندگیتون رو تغییر دادید و رفتید سمت ازدواج! حقیقتا یادم نیست جواب چی دادم دقیق:/... ولی خب اندکی با هم حرف زدیم. تهش اون گفت احسنت:/...یه چیزی بگم؟! همه با هم بگید بگو بگو که گل فرمایش می‌کنی:/( یه وقتایی همسر من توو جمع وقتی دارم حرف میزنم یهو بلند میگه اصلا گل فرمایش میکنی:دی... بنده واکنشم چیه؟! نمایش سی و دو عدد دندان:/ )... خلاصه بذارید یه چیزی بگم:/... بله میگفتم:  من یه روز که دختر خونه بودم و فکر کنم دانشجوی کارشناسی... رفته بودم دکتر... از دکتر که برمیگشتم توی یه خیابونی یه ماشین شاسی بلند دیدم که یه زن و شوهر خیلی خوشتیپ نشسته بودن داخلش و یه دختر و پسر بچه هم پشت ماشین بودن. این صحنه رو با همه وجود آرزو کردم!.. اصلا دلم خواست جای اون خانومه بودم....حالا الان ما توی همون خیابون زندگی میکنیم... یه پسر و دختر دارم... خوشتیپم که هستم:دی...البته این به این معنا نیست که من خوشبخت مطلقم و هیچ مشکلی ندارم. خیر... من گاهی زیر چرخ دنده های مشکلات و رنج های زندگیم در حال له شدنم. ولی به قول چاوشی: مردم خدا مراقب ماست:(

خلاصه اگر الان کتاب معجزه شکرگزاری رو خونده بودید که بنده ۳۰۹ روز پیش خوندم و امروز سیصد و نهمین روزیه که سپاسگزاری کردم از خدا و توی دفتر نوشتم؛ دیگه از آشپزخونه ی بمب ترکیده و ویفر ریخته کف زمین و بی وقتی و ... عزا نمیگرفتید بلکه به جاش میگفتید خدایا شکرت که بچه هام سالمن میتونن ویفر بخورن و هضمشون مشکلی نداره. خدایا شکرت که میتونم برای بچم ویفر و خوراکی تهیه کنم. خدایا شکرت که توانمند و سالمم و میتونم به کارهای خونه و بچه هام برسم. خدایا شکرت هر چهار نفری کنار همیم الان در سلامت:(... خدایا شکرت آرزوهامونو دونه دونه برآورده می‌کنی هرچند گاهی یادمون می‌ره روزی چی آرزو کرده بودیم.... خدایا شکرت که داریمت:(

نظرات (۸)

  • نـــرگــــس ⠀
  • چقدر قشنگ :)

    چشمام پر از ستاره شد :)

    پاسخ:
    قربونت:)

    گل فرمایش میکنید ؛ )

    خوبه که با همه رویا رویی هایی که با رنج ها داریم خوشبخت باشیم خداروشکر بخاطر خوش بختی 

    پاسخ:
    فداتون بشم:))
    به نظرم خوشبختی از نگاه هرکسی فرق داره. من خودم خیلی از سالهای زندگیم رو فکر کردم خوشبخت تر از من وجود نداره. اما روزهایی رو دیدم که احساس کردم از من بدبخت تر کسی نیست! اما الان با تمام مشکلات و رنج ها اگر خودم رو خوشبخت می‌دونم چون عزیزانم که خانوادم باشند زنده و سلامتند. چون بالاسر بچه هامم و میتونم کنارشون نفس بکشم. چون خودم سلامتم و میتونم بچه هامو بزرگ کنم. چون خدا هنوز الطافش رو ازم نگرفته و هزاران هزار چون و چرای دیگه... توی کتاب معجزه شکرگزاری میگه هدیه ی سلامتی من رو زنده نگه داشته است! این جمله ۳۰۹ روزه که بالای آیینه ی ما چسبونده شده. وقتی من میگم این کتاب برام عین معجزه بود چون دقیقا روزهایی به دادم رسید که من در حال فروپاشی بودم. اما الان ۳۰۹ روزه هرروز که از خواب بیدار میشم میگم خدایا شکرت که هستی. خدایا شکرت که امید رو هنوز ازم نگرفتی. خدایا شکرت که تو هستی تا بهت پناه ببریم. و با همه وجودم بابت سلامتیم سپاسگزارم و همین که سلامتم این یعنی ته خوشبختی. چون وقتی سالمی خیلی چیزها رو میتونی درست کنی!...خیلی مشکلات رو میتونی تاب بیاری‌..من حتی یه وقتایی میگم خدایا شکرت من مثلا یه تیکه گوشت و فلج نشدم یه گوشه بیفتم حتی نتونم کارهای بچمو بکنم. این کتاب دنیای منو تغییر داد اونم درست در شرایطی که شاید هیچی نمیتونست حالمو خوب کنه. اما الان هرجا کم‌ بیارم میگم خدا هنوز هست صدای منو می‌شنوه کمکم می‌کنه درست میشه. 

    خیلیییییی خوشحالم واست

    پاسخ:
    ممنونم

    چرا زندگی خانوادگی هرگز برام کافی نبود؟

    پاسخ:
    جوابم به کامنت مهدیا رو بخونید. 
    زندگی برای کی حالا کافیه؟! کی احساس کافی بودن میکنه؟! زندگی صد در صد بر مراد کی داره میچرخه؟؛ من الان دیگه اگر کسی جلومم بگه صد در صد خوشبخته باور نمیکنم. ولی میشه وسط همین زندگی ناکافی نگاهی شکرگزار و سپاسگزار داشت تا اونقدر به ذهنمون یادآور بشیم که نعمت داریم تا اصلا کمبودها رو نبینه. این کتاب و اگر نخوندید بخونید یا دست کم دوباره بخونیدش. من همچنان با اینکه ۳۰۹ روز از خواندنش میگذره ولی هنوز تمریناشو انجام میدم.
  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • خدارو شکر .

    پاسخ:
    خداروشکر دوستان خوبی اینجا دارم که منو میخونن...

    خدایا هزار مرتبه شکر برای همه چیزهایی که تو این پست شما نوشتی و من خوندم عزیزم ♥️♥️♥️

    و خدا رو شکر بابت وجود خودت عزیزم ♥️♥️♥️

    خدا رو شکر که من دوست خوبی مثل تو دارم ♥️♥️♥️

    الحمدلله  ♥️♥️

    پاسخ:
    قربونت عزیزم( بازم یاد حرف اون فامیل عزیزتون افتادم:دی... فکر کنم تا آخر عمر یادم نره:)) )
    لطف داری عزیزم. 

    دقیقا دلم میخواست بگم مهم ترین خوشبختی همین سلامتیه که داریم 

    چند روز پیش یه کلیپی دیدم که تحقیقاتی بود که چند نفر رو جشماشون رو بستن مثلا سه روز و وقتی بعد سه روز چشماشون رو باز کردند دیدن چقدر خوشبخت بودن چون توی لین سه روز فهیدن همه اون چیزایی که خوشبختی لازم داره رو داشته بودن ولی تواین سه روز باهاش روبرو شه بودن.

    خلاصه سلامتی تاجیه که فقط بیماران اونو میبینن .

    اصلا پیامبر فرمودند هرکس به دنبال جیزی برود که خلق نشده دیوانه است .

    سوال کردند چه چیزی خلق نشده فرمودند راحتی در دنیا 

    .یه دوستی بهم گفت بیا هر ماه چند روز به این فکر کن اعضای بدنتو نداشتی اونوقت قدر همه رو میدونی وخوشبختی رو با تمام وجود حس میکنی و واقعا راست میگفت .

     

    پاسخ:
    من چند وقت پیش شنیدم یه کسیو که از قدیم می‌شناختم و دختری همسن و سال خودم بود؛ و خب هفت هشت سالی بود ازدواج کرده بود و یه بچه داشت. شنیدم شوهرش خیلی عوضی از آب درومد و خب خیلی رنج ها این بنده خدا کشید و در نهایت جدا شدن. و خب بچه ش رو هم بهش نمیدن. من قبلاً فقط برای همین رنجش غصه می‌خوردم اما مدتی قبل شنیدم ام اس گرفته. و از وقتی شنیدم فقط دارم به این فکر میکنم اگر سلامت بود بچه ش هرجای دنیام که بود باز این میتونست براش مادری کنه. باز می‌رفت میدیدتش. باز رنج ها قابل تحمل تر بود. اما الان همه چیز تحت الشعاع بیماریش قرار میگیره..
    میگن فرض کنید یه عالمه رنج و مشکل دارید. حالا خدا سلامتی رو ازتون میگیره؛ اون درد و رنج های قبلی همه کمرنگ میشن و فقط این سلامتیه مهم میشه!

    کتاب خوبی باید باشه این کتاب

    ولی از کتاب بهتر 

    تو هستی که خواننده خوبی هستی 

    پاسخ:
    خیلی ممنونم:))

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">