ساختمون بغلمون اومدن موکت شستن و آوردن پشت بومشون پهن کنن. حالا من دیشب بی توجه به صداهای اطراف داشتم توو آشپزخونه هی ظرفای ماشین ظرفشویی رو در میاوردم دونه دونه جا به جا میکردم. یهو برگشتم دیدم فکر کنید با پنجره ای باز قشنگ توو دید ملت اونا دارن موکت پهن میکنن منم اینجا راحت برای خودم. من فقط یه مرد دیدم سریع پنجره رو بستم. اومدم اینور دیدم از اتاق و سالن هم مشرفه پنجره اتاقم بستم ولی سالن رو کاری نمیشد کرد رفتم روسری سر کردم. یه زن و مرد بودن البته بیشتر شبیه مادر و پسر بودن.
حالا این هیچی. دوباره امروز دیدم اومدن گویا موکت رو جا به جا کنن. منم واسه خودم میرم میام بساط صبحانه میارم. از هر سه پنجره ی باز ما کامل توی خونمون و کامل بنده و کامل همه چیز از اون زاویه که اونا ایستاده بودن مشخصه:/... تا متوجهشون شدم رفتم دوباره روسری سر کردم اما نکته جالب اینجاست که پسره نگاه نمیکرد بلکه حاج خانوم کاملا توو خونه ما بود!
حاج خانم بفرما چایی و نیمرو!:/
هشتگ زل نزدن توو خونه ی ملت !
با تشکر
نمیدونم چرا خانوما فکر میکنن چون یه زن هستن اشکال نداره داخل خونه بقیه رو نگاه کنن !!
موکت پرحاشیه ...