بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

کلمات کلیدی

خواهرم برای خواهرزادم پاک کنی که انگار دست دوستاش دیده بود و خواسته بود رو خریده بود. بچه از مدرسه که اومد خواهرم پاک کنش رو داد. اونم ذوق و شوق؛ داشت به بچه های دیگه نشون میداد. یکی از بچه ها می‌گفت لباسشو در نیاری ها لخته؛ اون یکی می‌گفت چرا در بیار...یه روکش شبیه لباس داشت بچه ها فکر میکردن لباسشه درحالی که مقوای دورش بود. پسر منم دستشو گذاشته بود جلوی دهنش مثلا انگار که پاک کنه داره کار زشتی انجام میده اومد در گوش من گفت مامان پاک کن فلانی دودول داره زیر لباسش!( با عرض معذرت از حضار! بنده این واژه رو یاد بچم ندادم اما از سنی که دیدم توسط شخص دیگری یاد گرفته اینو باهاش کار کردم که این یه منطقه ممنوعه ست و دربارشم خواست حرف بزنه توو جمع بیاد در گوشم بگه)... تا قبل اون که سرم توو گوشی بود و فقط صدای بچه هارو میشنیدم؛ بعدش با تعجب نگاه به پاک کنه کردم به خواهرزادم گفتم خاله پاک کنت رو ببینم؛ مگه زیر لباسش لخته؟! خلاصه روکش پاک کن رو درآوردیم دیدیم نه بابا حرف براش درآوردن!:دی... یهو خواهرزادم؛ صاحب پاک‌کن مذکور؛ گفت خاله نه این پاک کنه چیزی نداره ولی خیلی از بچه های کلاس ما لباسشو در آوردن خودشون براش دودول کشیدن!:/

حقیقتا دو نقطه و یک خط صاف بودم!

خواهرزادم ۷ سالشه. 

فقط به این فکر میکردم مدرسه قشنگ قابلیت اینو داره که تمام تربیت تورو با بلدوزر بره روش و در کسری از ثانیه پودر کنه:/... از همین تریبون به مادران عزیز بگم خودتونو آماده کنید هرچه شما ریسیدید توسط باقی بچه هایی که ننه باباشون تربیتشون نکردن پنبه بشه! خدایی برام سواله توو این هفت سالی که بچه توو خونه بوده و الگوی مطلقش پدر مادر بودن؛ اون مادر یا پدر به اندازه دو خط نخواسته درباره دودول بچه حرف بزنه و توضیح بده که دودولش چیزی نیست که بخواد روی پاک کن بکشه یا دربارش حرف بزنه؟!... چیکار میکردین در این هفت سال حقیقتا؟!...بعد قسمت دارک ماجرا اونجا بود که من بعد حرف خواهرزادم با تعجب داشتم به خواهرم میگفتم وای این پسرا چرا اینجورین از بچگی؟! که یهو دختر خواهرم گفت خاله الان پسرا خیلی بهترن؛ دخترارو باید ببینی چی هستن و چیکارا میکنن:/

 

 

نظرات (۲)

  • .. ــاوقــ ـــاتـــ ..
  • زیاد سخت نگیرید ، این چیز ها عادیه ولی باید کنترل شده باشه و هر چیز جدیدی یاد گرفت ، شما پاد اون رو بهش یاد بدید.

    هر چند که وقتی من الان یاد بچگی های خودم می افتم ، و هیچ کسی نبود که ضرورت ها و لوازم و ممنوعه ها و ... رو یادم بده .

    الان هم مشکلی ندارم 😁

    پاسخ:
    آره واقعا سخت که نمیشه گرفت چون به هرحال بچه در جامعه قرار میگیره و همه چیز رو میفهمه میبینه ....
    همسرمم حرف شمارو میزنه میگه سخت نگیر...
    بچه های قدیم هرچی شدن درواقع خودشون شدن!
    ولی باور کنید خیلی از این بچه های قدیمم هستن که اگر کسی تنها به اندازه چند خط براشون وقت می‌ذاشت و تربیت میکرد سرنوشتشون چیز دیگری میشد!

    دقیقا این بزرگترین نگرانی منه 

    مهدومدرسه ودوستای بچه 

    دقیقا هرچی میخوای بچه رو خوب تربیت کنی چون اجتماع وجودداره مثلا خونه فامیل حتی  ممکنه تربیتشون وارزشهاشون مغایر باشه و بچه به یک لحظه به فنا بره 

    یا اینکه خیییلی یه مادر باید اگاه درهمه مسایل باشه که بتونه مبحث رو جمع کنه وراهی ببره که درسته 

    کا همه درسای دانشگاه درمورد تربیت فرزند وچالشهاش بود 

    حتی درسهای علوم تربیتی هم طوری نبود که بشه ازش استفاده کرد درحد تئوری صفر 

    پاسخ:
    من عمیقأ احساس میکنم یک مادر در واقع هیچ ابزار کارآمدی برای محافظت از بچش نداره جز دعای مادرانه ش! درواقع فقط باید از خدا خواست که خودش مراقب فرزندانمون باشه در برابر این جامعه ی پر از همه چیز!
    از طرفی چون خواهرزاده هامو میبینم کمی از نگرانی هام رفع میشه. اصول تربیتی ای که مادر در فرزند نهادینه می‌کنه خیلی جاها در برابر خیلی از لغزش ها میتونه از بچه مراقبت کنه.
    من همیشه میگم خدایا دعای من مادر رو مستجاب کن در حق فرزندانم و خودت بچه هامو تربیت کن. من بلد نیستم. 

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">