بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

کلمات کلیدی

نمی‌دونم چرا خاله های قدیم یا عمه ها و عموها و دایی های قدیم اصلا شبیه ماها نبودن! دقت کردید تا حالا؟! مثلا من برای خواهرزاده هام میمیرم؛ انقدر براشون چیز میز می‌خریدم و میخرم که اصلا نود درصدشون رو یادم نیست. دایم خودشون میگن خاله اینو یادته برام خریده بودی؟! یا مثلاً میگم عه چه جامدادی خوشگلی داری؛ یهو میگن وا خاله یادت نیست؟ خودت برام خریدی دیگه... توو جمع ها پا به پای مسخره بازی هاشون هستم. میرم باهاشون وسط رقص های مسخره میکنم. میبینی بچه بغلمه ولی باهاشون راز جنگل بازی میکنم. تا از اینکه توو مدرسه دوست پیدا کردن یا نه؛ کسی تو مدرسه بهشون فلان چیزو گفته و هزارتا چیز براشون غصه میخورم... دایم در حال قربون صدقشونم...ولی واقعا خاله ها و عمه ها و عموها و دایی های ما اصلا یادم نیست یکبار قربون صدقه رفته باشند:/ یا اصلا بدونن ما چی دوست داریم همونو برامون بخرن. یا اصلا یه محبتی چیزی...خاله ها و عمه ها و دایی ها و عموهای معمولی بودن:/ حالا مال شمارو نمی‌دونم ولی مال ما نقی معمولی بودن! ... یکبار اینو از سایر اعضای خانواده پرسیدم که چرا؟! چند نفری گفتن شاید چون همه خودشون اون زمان بچه های قد و نیم قد داشتن. ولی واقعا این دلیل محکمه پسندی نبود؛ چون الان من خودمم بچه دارم ولی از اون خاله ای که بودم چیزی کم و کاست نشده:/ 

دیشب دیدم یه جا نوشته بود ۱۹ مهر روز دختره؛ یعنی تا نصف شب داشتم از این سایت به اون سایت براشون چیز میز سفارش میدادم. بعد دلم نمیاد فقط به دخترا بدم که میگم پسرا هم نگاه میکنن دلشون می‌شکنه فلذا برای اونا هم. بعد می‌دونم کی چی دوست داره. مثلا می‌دونم یکی تم کرومی دوست داره؛ اون یکی پاک‌کن کچل شو میخواد؛ اون یکی فقط پیکسل فلان چیز رو دوست داره؛ یکی عشق کرم دست و صورته؛ یکی موهاش بلنده تل میزنه اون یکی فقط کش میبنده؛ خلاصه از دستمال مرطوب و لوازم تحریر فانتزی گرفته تا کرم و گل سر و تل و کش و جا سوییچی و ... براشون از چندین سایت مختلف سفارش دادم. بعد از دیجی هم جعبه سفارش دادم قشنگ اینارو بذارم داخل جعبه؛ تووشونم چندتا خوراکی بذارم و آبنبات اینا بپاشم بعد با روبان و اینا جعبه هارو دیزاین کنم.تا رنگ روبانم دو ساعت داشتم می‌گشتم.

خدایی یه خاله مثل خودم دلم خواست. اصلا الان که دارم فکر میکنم میبینم فقط خودم اینجوری ام؛ قدیم و جدید نداره. خودم خاله ی استثنام! از من فقط یدونه خدا زد اونم واسه نمونه زد:/

نظرات (۳)

  • محسن دیناروند
  • سلام. آخرشو خوب تموم کردی واقعا. نوشتنت قویه. موفق باشید.

    پاسخ:
    سلام.
    خیلی ممنون

    منم از اون خاله‌ها نداشتم و شاید بیشتر مامان من به موجب بزرگتر بودن و  بیشتر ذوق داشتن و اینکه دستش بیشتر باز بوده، اون خاله‌ه بوده.

    پاسخ:
    خدا حفظشون کنه.
    همون ذوقی که گفتی اصل کاریه... خیلی ها دستشونم بازه ولی ذوقشو ندارن. 

    خیلی ممنون. شما و عزیزانتون رو هم.

    اره موافقم.

    پاسخ:
    ممنون عزیزم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">