این عکس رو الان توو اینستا اتفاقی دیدم. من این تله تئاتر رو سالها قبل توو شبکه ۴ بارها دیده بودم. اسمش بود" خرده جنایت های زن و شوهری"... دقیقا توو این سالها هم پست هایی که با این عنوان نوشته بودم اینجا، درواقع عنوانی بود که از این تله تئاتر توو ذهنم مونده بود. الان یه خنده عجیبی روو لبم نشسته و یجورایی باورم نمیشه یعنی من نوجوون بودم اینو دیدم؟ زود پیر شدیما:دی
+ حالا درسته که کسی نمیپرسه چرا نیستی؟:/ ولیکن اگر نیستم چون به شدت فکر و ذهنم درگیر مشکلاتی بود از طرفی چون هدرمم بهم خورده و باید لپتاپ رو بیارم وسط تا درستش کنم و با گوشی نمیشه و با پسرمم نمیشه لپتاپ رو دست گرفت چرا که ایشون اجازه نمیدن دو دقه کارتو بکنی و تمام دکمه ها رو میزنه و میخواد دست بگیره و وبلاگمو اینجوری میبینم اعصابم خورد میشه و نمیتونم بنویسم. :|
من نپرسیدم چرا نیستید ولی شده چند بار درروز به وبلاگتون سر بزنم به امید خوندن نوشته هاتون