وقتی دختر خونه بودم با ماکروفر خیلی چیزای خوب و جدیدی رو به منصه ی ظهور میرسوندم و هنرهام رو به در و دیوار میپاچوندم، طوری که یادمه وقتی ازدواج کردم و رفته بودیم سر خونه زندگیمون و داشتیم جهیزیه میچیدیم و نصاب وسیله های برقی اومده بود و داشت گارانتی ماکروفر خونه ی خودمون رو پر میکرد، گفت ماکروفر چرا خریدید دیگه اینکه کارایی ای نداره توو ایران، ایرانی ها فقط باهاش نون داغ میکنن که همسرم از اونجایی که هنرهام خیلی توو چشم و چالش پاچیده شده بود، مشت محکمی بر دهان استکبار زد و فرمود که نه خانوم من ته کدبانوئه با ماکروفر چیزای زیادی درست میکنه!... اما از اونجایی که گویا چشم خوردم:/ از اونروز تا الان من هم به جرگه ی سایر ایرانی ها پیوسته بودم و جز برای داغ کردن چیزی و یخ زدایی استفاده ی بهینه ی دیگه ای نکرده بودم. ولیکن از اونجایی که امروز گاز ساختمون رو برای تعمیرات نمیدونم چی چی، اعلام کرده بودن برای ساعاتی قطعه، و خب بنده کاسه ی چه کنم چه کنم دستم گرفته بودم تصمیم گرفتم دوباره با ماکروفر عقد اخوت ببندم و دوستی ها رو زنده کنم. فلذا ظهر توو ماکروفر مرغ پختم و به شدت از کرده ی خود راضی بودم و شبم توو ماکروفر سوسیس تخم مرغ درست کردم که اصلا فکر نمیکردم بشه ولی شد. دارم کم کم به استعدادهای نهفته در ماکروفر پی میبرم و همین طوری پیش بره فردا پس فردا تووش قیمه بادمجون میپزم سفره میندازم تشریف بیارید همگی یه لقمه دور هم بزنیم:|
چطوری؟ تایمش رو میبری بالا؟