بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

امروز وقتی راننده ی اسنپ با خواهرش تلفنی حرف میزد خب بی آنکه بخواهم صدایش را میشنیدم در آن یک وجب جا. البته نمیدانم خواهرش بود یا نه اما به او آبجی میگفت. از نتایج مکالماتشان فهمیدم که آبجی خانم باید فقط شماره ی رضا را پیدا کند، بعد بقیه اش با او! ( یعنی بقیه اش با آقایی که راننده اسنپ است) و میخواست بعد از یافتن شماره ی رضا، برود از میدان ازادی یک سیم کارت بخرد( حالا چرا ازادی نمیدانم، شاید نمیدانست الان اصغر آقا سوپر مارکت محل هم سیم کارت دارد) بعد با آن شماره ی ناشناس و به قول خودش بی نام و نشان به او بگویند که زن ات با فلانی و بهمانی ست. البته وقتی داشت درباره ی زن رضا حرف میزد صدایش را یواش کرده بود من نشنوم. ولی خب افسوس که من کلا گوش های تیزی دارم... در ادامه هم گفته بود خیلی حرصش از این زن در می آید و حاضر است پول ها را به نرگس( یا نرجسِ) خاله بدهد اما به او( گمانم زن رضا) ندهد. بعد خواهرش نمیدانم چه گفته بود که او داشت میگفت: نه نرگس را مثال میزنم خواهر من، وگرنه تو که از خودمانی این پول به تو هم میرسد! منظورم این است حاضرم به آنها بدهم ولی به او نه. مکالمه ی آنها تمام شده بود و تمام مسیر به سکوت سپری شده بود. اما من تمام مدت تنها به یک چیز فکر میکردم و یا بهتر است بگویم به یک شخص‌. راستش داشتم به رضا فکر میکردم! ... اینکه زن او با فلانی و بهمانی بود یا نبود راستش به من مربوط نبود، اینکه اصلا واقعا بود یا میخواستند برای حرصشان سر ماجرای دیگری به رضا زنگ بزنند هم به من مربوط نبود. اصلا کل ماجرا و رضا هم به من ربطی نداشت ولی راستش من داشتم به رضا فکر میکردم. به اینکه بعد از آن تلفن بی نام و نشان زندگی اش چه میشود؟ به اینکه چقدر خراب کردن یک زندگی مانند آب خوردن است، و اصلا چرا آدم ها باید به خودشان اجازه بدهند زندگی بقیه را خراب کنند؟ بر فرض که واقعا زن رضا و زن رضا ها و خود رضاهایی هم دارند هرز میپرند، ما موظف به گفتن هستیم؟ از کجا معلوم همسرش نداند؟ از کجا معلوم او نمیداند و دارد خوش زندگی میکند و حالا با دانستن چه لطفی به او شده است جز اینکه زندگی اش خراب شده؟ از کجا معلوم اویی که قرار است تشت رسوایی اش از بام انداخته شود توبه نکرده باشد؟ اصلا از کجا معلوم هرکاری کرده مربوط به گذشته اش بوده است و بس؟ از کجا معلوم اصلا ما درست گمان کرده ایم؟ مگر تهمت زدن در این چیزها ساده است؟ این چیزها خانه خراب کن است و جز شک و بدگمانی چیز دیگری در دل همسرش ایجاد نخواهد کرد انهم تازه در بهترین حالت اش. بدترین ها را هم که خودتان میدانید چه میشود آنهم در جامعه ی ایرانی و وجود مردان غیرتی. واقعا اینکه به مردی زنگ بزنند بگویند زن ات هرز میرود چه آثاری جز خراب شدن یک رابطه و زندگی خواهد داشت؟ نکند آنقدر پست شویم که اصلا هدفمان همین باشد؟ یعنی خراب کردن زندگی کسی؟! واقعا ما در جایگاهی هستیم که یک زندگی را ویران کنیم ولو با فاش کردن حقیقت؟! این جایگاه و اجازه را چرا به خودمان میدهیم؟ چرا گاهی وقتی نه سر پیازیم نه ته اش چشم هایمان را نمیبندیم و گوش هایمان را کر نمیکنیم؟ اصلا چرا انقدر به چشم ها و گوش های خودمان اعتماد داریم؟ ما خداییم که انقدر راحت بر مسند قضاوت و حکم دادن و مجازات کردن مینشینیم؟... ما دقیقا چه هستیم؟ 

نامه امام علی به مالک اشتر:

ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش نکن، شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی چیست...

نظرات (۴)

  • ویــ ـانا
  • وای🙁🙁

    پاسخ:
    زمونه ی بدیه...

    خدا کنه زنگ نزنه، بنده خدا آقا رضا و همسر آقا رضا..

    من‌به واسطه نوع کارم متاسفانه اینطور افراد و زیاد دیدم‌ که میان و  در مورد خطاهای دیگران چیزی می‌گن با اینکه هیچ ارتباطی به زندگی اونها نداره و اینطور مواقع با خودم فکر می‌کنم چی باعث می‌شه که یک انسان به خودش اجازه بده که برای یکنفر دیگه اینقدر بد بخواهد و معمولا به حسادت می‌رسم.

     

    پاسخ:
    خوشیه یه عده ای اصولا خار چشم یه عده ی دیگه ست. 

    بعد حالا بگه، چطوری پول میرسه به اینا؟؟؟

    پاسخ:
    نه اونی که میخواستن به شوهره بگن ربطی به پوله نداشت. کلا از زنه گویا خوششون نمیامد و داشتن میگفتن سر اون پوله هم چرا گفته پول میخواد. این دو از هم جدا بود:|

    سلام فوریه جانم، بعد مدت ها پیدا کردنت چه لذت بخش بود، آخرین باری که خوندمت تازه نامزد بودین 😊

    با متنت موافقم ولی جمله ای که به امیرالمومنین نسبت دادید حقیقت ندارد و در هیچ کتاب معتبری غیر از اینترنت یافت نشده

    پاسخ:
    سلام ممنون از لطفت ولی فکر کنم خواننده خاموش بودی چون به خاطر نمیارمت.
    نمیدونستم این موضوع رو وگرنه حتما قبلش تحقیق میکردم بعد میذاشتم. راستش عمیق که فکر میکنم حتی اگر کلام امیر هم نباشه اما پند به شدت درستیه و چیزی جدای از دین ما نیست این موضوع‌.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">