واقعا بعد خوندن یه کتاب خوب حال آدم خوب میشه، طبق رسم و عهد دیرینه ی خودم که هرچی بخونم اینجا مینویسم، امروز میخوام از یه کتاب خیلی شیرین و دلچسب بگم به اسم ناطور دشت. به قدری این کتاب متنی جذاب و روون و دلنشین داره که منی که در روز نهایت یکی دوساعت فرصت کتاب خوندن دارم اما دو، سه روزه تمومش کردم.خب میدونید خیلی کم پیش میاد من از نویسنده های ایرانی کتابی بخونم، رمان های ایرانی که اصلا، اصلا نمیخونم، توی کتاب هایی هم که نویسنده هاش خارجی هستن من به یه نتیجه ای رسیدم اونم اینکه قشنگ باید صد صفحه ای از کتاب خونده بشه تا تو تازه جذب کتاب بشی و کشش پیدا کنی به خوندنش، و خیلی به ندرت پیش میاد کتابی با نویسنده خارجی که از همون خط اول تورو جذب کنه. اما خب ناطور دشت از اون کتابایی بود که با همون خط اول کتاب شما شدیدا جذب کتاب میشید. خوندنش رو به شدت توصیه میکنم مخصوصا به اونایی که کتاب خون نیستن یا وسط کتاب خوندن خوابشون میبره یا تازه کتابخونی رو دارن شروع میکنن یا خیلی علاقه مند به کتاب خوندن نیستن مگر چی بشه یا حتی اونا که عشق کتابن و هنوز این کتاب رو نخوندن!...به شخصه اونقدر لذت بردم که دوست دارم اثار دیگه ی این نویسنده یعنی سلینجر رو هم برم بخونم.
ترجمه ی کدوم مترجم رو خوندی؟ سرچ کردم چندتا مترجم داره میخوام ببینم کدومش بهتره.