نمیدانم چرا از وقتی ماه مبارک رمضان آمده یکی از دغدغه های نفس گیرم شده است اینکه افطار چه درست کنم؟ سحر چه درست کنم؟ و واقعا کلی فکر میکنم هرروز که چه چیزی درست کنم:| یعنی هرروز انقدر نمیدانم که چه چیزی درست کنم به قصد یافتن ایده میروم داخل پیج های اشپزی بعد به حالت غش کرده و گاهی هم بیان جمله ی وزین" کوفتت بشه" به اویی که دارد میخورد خارج میشوم. قبل از ماه رمضان اینگونه نبودم، اما الان نمیدانم چرا اینگونه شده ام و فکر میکنم هیچ غذایی وجود ندارد که آدم بپزد بخورد :| چرا که در افطار مثلا ما برنج نمیخوریم معمولا، مگر مهمانی باشیم یا مهمان خانه مان باشد و برعکس وعده سحر حتما برنجی باید باشد از ان طرف در افطار هرچیزی نمیشود خورد مثلا گمان نکنم کسی در افطار میرزا قاسمی بخورد و معمولا اش و سوپ و کتلت و کوکو خورده میشود حداقل خود ما که اینطوریم، ولی خب کوکو و کتلت هم مگر چقدر وسیع هستند و انواع و اقسام دارند؟ خلاصه که بنده یکی دوساعت مانده به اذان همیشه اندر خم این موضوعم.
خلاصه در راستای چی بپزم جی بپزم دیدم به لحاظ روحی نیاز دارم از جای جای خانه بشنوم : " چه زن کدبانویی دارم" فلذا الان سه شب است هی دارم غذاهای جدید را به منصه ظهور میرسانم و دیگر یکی باید بیاید از برق مرا بکشد. ایشون هم برگر مرغ هستند با حضور افتخاری فوریه کوچک.
ای جانم به اون دست کوچولو (:
چه خانم کدبانویی ^_^
نوش جان.قبول باشه.
انقد که تصمیم گرفتن اینکه چی بپزم سخته، خود درست کردن غذا سخت نیست.