میخوام یکسری چیزا از زندگی مشترک بگم که دونستنش واجبه و شاید کسی ندونه. اما خب حوصله طویله نویسی نیست. سعی میکنم هربار مختصر مفید بنویسم دیگه خواه پند گیر خواه ملال.
۱- خانم ها همیشه پس انداز داشته باشید اونم به صورت پنهانی. چه شاغلید چه خانه دار. چه پول توو دستتون هست چه نیست. هرجور شده اینو اصلا یه اصل یا قاعده توو زندگیتون قرار بدید. من میدونم خیلی از زن ها هستن که شوهراشون به زور و قطره چکان پول میدن. من میگم از همون قطره ها هم باز جمع کنید. اما چرا پنهانی؟! فارغ از اینکه شما بهترین شوهر دنیا رو داری یا یه عوضی شوهرته؛ اصولاً مردی از شنیدن پس اندازای زنش خوشحال نمیشه بگه چه زن خوب و عالی ای دارم؛ نخورده جمع کرده! آقایون پول زناشون رو از این جیب به اون جیب میدونن. اولا توو ذهنشون میگن خب آنقدر دادم که تونسته جمع کنه! این برداشت رو نمیکنن که شما از خیلی چیزها زدی! دوماً هروقت دیگه بگید ندارم باور نمیکنن. سوما که از همش مهمتره اینه که براش چاه میکنن و تا به بهانه های مختلف سر نداری همشو ازتون نگیرند ول کن نیستن. به بهانه های حالا بده ماشینمو تعمیر کنم بهت میدم بعدا/ حالا پول دکتر بچه رو داری حساب کن بعدش با هم حساب میکنیم من الان ندارم میدونی که/ داری بهم قرض بدی بیمه رو بزنم مهلتش فردا تموم میشه؟!/ داری بدی لنگم و هزاران بهانه دیگه.
حالا خیلی از خانم ها دوست دارن خب پس انداز کنن توو زندگیشون همین مواقع نداری شوهراشون کمک کنن خب!... بنده به عنوان شخصی که اوایل ازدواج همه این توصیه رو بهم میکردن و میگفتن هیچ مردی از شنیدن اینکه زنش پس انداز کرده خوشحال نمیشه حتی اگر نقش خوشحالی رو هم بازی کنه! باز بنده قبول نمیکردم و معتقد بودم پس زن و مرد به چه دردی میخورن؟ زن جمع میکنه که دست شوهر رو بگیره خب! ولیکن زندگی بهم آموخت فارغ از اینکه مردی خوشحال بشه یا ناراحت؛ فارغ از اینکه اون اصلا برات بهانه ای بتراشه یا نه! اگر رو کنی پس اندازی داری ناخودآگاه باید توو زندگی خرجش کنی. چون روزایی میاد که اصلا اونم نگه خودت مجبوری خرج کنی! برای همون من چندتا توصیه دارم:
اول اینکه برای اینکه خودتونم وسوسه نشید خرج کنید تبدیلشون کنید به چیزی که سر هر بزنگاهی نرید خرجش کنید. بهترین پس انداز برای یه خانم با پول کم؛ ثابت شده ست که طلاست. شده یک گرم یک گرم هر چندماه یکبار ولی خب همین کارو کنید. اگر باز خیلی پولایی که جمع میکنید کمه اونارو بریزید به حسابی که نتوانید برداشت کنید مثلا رمز دوم نداشته باشید یا حساب یکی از اعضای خانواده که مطمئنید. زیاد شد برید طلا بخرید.
دوم اگر اینارو پس انداز میکنید که روزی در طبق اخلاص بدید به شوهرتون یا مثلاً برای خونه خریدن و ماشین خریدن و اینا انجام میدید به نظر من اگرم خواستید پس اندازتون رو تقدیم کنید نگید مال خودتون بوده. بدید مادرتون برادرتون کسی در قالب هدیه یا قرض بهش بده. اینجوری هم پولتون قرض داده میشه و دوباره زنده میشه هم کمکش کردید.
سوم اینکه ولخرجی هنر نیست عین بنده نباشید. من واقعا زیادی ولخرجم. درستش اینه خیلی خیلی جمع کن باشید و باشیم. آینده خیلی نامعلومه. یه روزایی میرسه که شما واقعا به پول نیاز پیدا میکنید و نمیتونید روی شوهرتون حساب کنید... شما نمیدونی. چی در انتظارتونه. یا مسائلی پیش میاد که شما اگر پول داشته باشی با اینکه نداشته باشی کلی سرنوشتت میتونه تغییر کنه! برای همون این یه اصل باید باشه برای تمام خانم های متاهل که پس انداز از نون شب هم واجب تره!
چهارم اینکه اگر شاغلید و درامدتون میاد وسط زندگی. همیشه همه درامدتون رو نگید. یه بخشیش ولو اندک هم که شده برای خودتون پس انداز کنید. اگر خانه دارید و شوهرتون مخارج خونه رو میده دستتون که دستتون بازه. شاید مخارج خونه به خود خونه هم به زور برسه ولی بازم شده اندک. اصلا شده هرماه صد هزار تومان. ولی این کارو بکنید. اگر هیچ جوره پول دستتون نمیدن سیاست داشته باشید با قلق هایی که بلدید بگیرید مثلا برای رنگ کردن مویی خرید لباس برای بچه ای. اینارو هم بخرید ولی بخشی از اون رو پس انداز کنید.
یه پیج ارده شیره فروشی داشتم چندوقت پیش. یعنی فالو داشتم. فروشندهه یه روز یه کامنتی گذاشته بود از خانمی که نوشته بود شوهرش هیچ رقمه و هیچ مدلی پول نمیده. اما میخواد چهارکیلو ارده سفارش بده. زنه گفته بود من قیمت ارده هاتون رو بیشتر میگم شما مابقی رو به من برگردون. اونام پولارو سلفون کشیده بودن لوله کرده بودن لایه ارده جاساز کرده بودن:/... من نمیگم این مدلی باشیدا بنده دغل بودن رو تایید نمیکنم ولی اینو مثال زدم بگم زن بخواد از شوهر پول بگیره به اندازه راه های رسیدن به خدا راه وجود داره:/... من چون دیدم زن هایی که هیچ جوره نمیتونن از شوهرشان پول بگیرن برای همون کاملا متوجه هستم. فلذا توصیه م اینه حتی شده گاهی با جنگ جهانی سوم به خرج دادن:/ ازش بخواین هر از گاهی چیزی بده و راضیش کنید. شده بگید فقط کارت یارانه رو بده من! دیگه شده با بوس و بغل یا قهر و جنگ و جدل یا هرچیزی یاد بگیرید از شوهرتون پول بگیرید. حالا اینوسط بعضی زن هام هستن که روشون نمیشه بگن پول بده یا فلان چیزو احتیاج دارم. خب دوست عزیز تو نمیخوای و نمیگیری فردا برای خانواده و دوست و حتی خودش و غیره خرج میکنه! ... یکی تعریف میکرد یه دوستی داشتیم تازه ازدواج کرده بودن رفتیم باهاشون سفر؛ این مرد هرچی میگفت بخریم یا فلان جا بریم زنش از اون زن های خیلی قانع بود و خب میگفت وای آنقدر پول چرا بدیم برای فلان چیز؟ میرم از فلان منطقه همین لباسو با نصف قیمت میخرم و ...و خلاصه میگه چندسال بعد دوباره رفتیم با اونا سفر؛ مرده سراپا مارک و برند و خوش پوش و زنش لباسای ارزون و ... و حتی میگفت سر رفتن به یسری جاها مرده میگفت زنمو نبریم به لول اون نمیخوره! خلاصه که دوستان مرد باید بدونه و یاد بگیره تو یه خرج هایی داری و اون موظفه گاهی پولی بده برای خودت. این جمله ی معروف فراموش نشه: زنی که خرج داره ارج داره!
( لای پرانتزم بگم. من نمیگم فشار بیارید بره دزدی! علی القاعده هرکس به جیب شوهرش باید نگاه کنه بعد درخواست کنه!)
نکته : خیلی از دوستان که منو میخونن فکر میکنن من خودم استاد زندگی زناشویی ام و با چیزایی که بلدم شوهرم عین موم توو دستمه! خب باید بگم من خودم خیلی جاها عالم بی عملم.سر همین پس انداز بنده یه ولخرج تمام عیارم. از مجردی تا همین الان که نشستم دارم قهوه میخورم و این پست رو مینویسم! ...سالهای اول ازدواجمون مادرم تمام این توصیه هارو به بنده میکرد که پس انداز کن. ولی من مثلا اگر شصت درصد میتونستم و قادر بودم پس انداز کنم؛ ده درصد پس انداز میکردم. از طرفی سالهای گذشته ی زندگیم به گونه ای بود که دست همسرم خیلی پول بود و میآمد و من میتونستم خیلی زیاد پول طلب کنم از همسرم... ولی نمیکردم چون اصلا نیازی نمیدیدم. همون چندر غازی هم که پس انداز میکردم برای این بود که وقتی خونمون رو عوض کردیم اگر کم آورد بهش بدم. و خب همین کارو هم کردم:/ اما از اونجایی که به قول کتاب کتابخانه نیمه شب: آدم برای یاد گرفتن باید زندگی کنه! بنده در زندگی و گذران چالش های زندگی متوجه شدم که چقدر لازم و واجبه یک زن پس انداز داشته باشه برای خودش...
فلذا از امروز شروع کنید...
+ طولانی شد پست:/
پس انداز پیش کش
من همه طلاهامو همه پول هایی که اقوام کادو خونه نویی وبچه بهمون دادن رو به همسرم دادم والان هیچ هیچ یعنی بی سیاست ساده که میگن منم
علتش هم این بود که همسرم یه مهمونی میگرفت که فامیلای من بودن مثلا ۷۰۰ تومن خرج مهمونی میشد هزاربار میگفت من این همه خرج کردم وفلان
خلاصه یارخوب تمام ماجراست ولی مادرشوهر خوب از یارخوب مهم تره
کاش هیچ وقت قبول نمیکردم با مادرشوهرم تو یه ساختمان زندگی کنم
خییییلی به زندگیم به خودم ضربه خورد ضربه روحی وروانی
کاش میشد کل حافظم از خاطرات بد پاک میشد کاش....