بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

این اولین باری نیست که پسرم این کارو می‌کنه... تقریبا یکسالی میشه که همینجوریه...دیروزم به همراه پدر و عموش رفته بود پارک وقتی برگشت بستنی که عموش براش خریده بود رو طبق معمول نخورده بود و خب مثل همیشه تا از در رسید دویید سمتم که مامان میخوام با تو بخورم میخوام به خواهری هم برسه. وقتی من پیشش نیستم باباش اگر خوراکی براش بخره حتی اگر عاشق اون خوراکی هم باشه مثل بستنی آنقدر نمیخوره و توو دست نگه میداره تا بیاد منم باهاش بخورم و یه گاز بزنم. فقط در یه صورت میخوره اونم اینکه برای منم خریده باشن‌ خیالش راحت باشه. از وقتی خواهرشم به دنیا اومده و بهش گفتم من هرچی بخورم از طریق شیر به اونم میرسه دیگه عقلش نمی‌رسه که الان که خواهرش فقط شیرخشک میخوره و دیگه چیزی نمی‌رسه اما باز بدتر شده و هرچی میخواد بخوره که خیلی براش عزیز و خوردنیه اول میاره میگه مامان تو یه ذره بخور برسه به خواهری. این بستنی پرتقالیشم که داشت آب می‌شدو گرفته بود دستش می‌گفت مامان اول تو یه گاز بزن هم تو بخوری هم برسه به خواهری. همسرمم می‌گفت تا بستنی رو دادیم دستش گفت میخوام ببرم با مامانم بخورم؛ من مامانمو دوست دارم:(... تمام خوراکی های دوست داشتنی ای هم که توو خونه یا هرجایی بهش میدمم همین کارو می‌کنه. وقتی یه چیزو خیلی دوست داره اول میگه مامان تو هم یه کوچولو بخور حتی گاهی میگه مامان اندازه سر چاقو بخور:( 

قربون وفا و مهربونیات مرد بزرگ ۴ ساله:(

از اونور دیشب داشتم با همسرم در مورد اینکه خرج خونه رو زیاد تر کنیم صحبت میکردم یهو پسرم گفت: مامان من خودم میرم سرکار؛ خودم بهت پول میدم؛ به خواهری هم میدم؛ به خودمم میدم؛ صداشم مهربون تر کرده بود دستم میکشید روی صورتم نازمم میکرد هی میگفت خودم بهت پول میدم بری ژله بخری بستنی بخری:( دوتا چیزی که خیلی دوست داره.

تو واقعا مهربون ترین پسر دنیایی حلوای قند؛ همه ی دلخوشی؛ جبران تمام نداشته ها؛ امید روزای تلخ و سخت؛ پسر مامان:( 

خدا برام حفظت کنه عزیز دل و جونم. 

نظرات (۵)

  • ᶜᵃˡⁱˢˢᵃ .๑
  • خدای من چقدر شیرین و دوست داشتنی:,)

    خدا حفظش کنه گل‌پسرتون رو

    پاسخ:
    خیلی ممنونم. انشالله

    اشک تو چشام جمع شد که

    الهی خدا حفظش کنه و عاقبت بخیر بشه

    پاسخ:
    ببین خودم هربار چطوری میشم:(
    خیلی ممنونم. انشالله

    گریه‌ام گرفت :(

    خدا حفظش کنه براتون 

    پاسخ:
    :(
    خیلی ممنونم. انشالله
  • مهدیار (مترسک)
  • ایشون یه مهربونیه که دست و پا بهش چسبیده 😍

    خدا برای هم حفظتون کنه ❤️

    پاسخ:
    ذاتا که مهربونه حتی پارکم میبریمش میشینه ته سرسره بچه ها میان پایین بیفتن روی این نخورن زمین:(
    اما خب در عین حال با همه هم مهربون نیست:دی. مثلا با باباش خلاف تمام این چیزاییه که به من میگه:دی مثلا اونو دوتام مشت میزنه میگه به تو هیچی پول نمی‌دم. مثلا من اتاق باشم پدرش چیزی بگه و نشنیده باشه از اونور خونه داد میزنه مامان بابا بهت چی گفت؟ چیز بدی گفت؟ کافیه فکر کنه چیز بدی گفته شده مشت و لگده که بر سر و صورت پدر هوار میشه. نمی‌ذاره همسرم دخترمو بغل کنه میگه تو بلد نیستی. حالا جالبه همسرم نه دعواش می‌کنه نه حتی در برابر مشت و‌لگداش واکنش نشون میده ها اما برای اون خیلی از این ولخرجی ها نمیکنه:دی
    خیلی ممنونم.
  • مهدیار (مترسک)
  • ای جانم 😍
    از طرف من بچلونیدش 😂

    پاسخ:
    ممنونم
    چشم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">