الان نشستم داخل مطب دکتر. مثل همیشه من هرجا میروم همه همانجا هستند. تقریبا تمام بیمارها زن هستند یا دست کم الان که زن ها نشستند. فقط رو به روی من یک خانم چادری نشسته با همراهش که شوهرش هست. میدانید دارم به چه فکر میکنم؟ به اینکه الان اگر شوهر من بود در این شرایط میگفت من میروم داخل ماشین؛ ولی او آنقدر ریلکس نشسته با موبایلش هم بازی میکند. دارم فکر میکنم چرا شوهرهای مردم هیچوقت شبیه شوهر آدم نیستند:دی