خوابم نمیبره، یعنی میبره ولی مورچه ها دارن منو میخورن و دلم میخواد دسته جمعی به قتل برسونمشون. کسی به من نگه وای چجوری دلت میادو وای من پامم رو مورچه نمیذارمو اینا ها!... نه من پیف پاف مخصوص خریدم و هرروزی که خونه نیستم خدمتشون میرسم:/ ولی گویا پیف پافم اثر نداره...از اینکه نمیدونم الان اون عزیز دلی که داره منو میکشه مورچه ست که داره منو میخوره یا یه حشره ی دیگه ست بیشتر کلافم. یعنی مورچه باشه حداقل خیالم راحته که خب مورچه داریم توو خونه! ولی فکر اینکه نکنه ساسی چیزی اومده باشه به شدت تن و بدنمو میلرزونه. چرا که ساس موجود به شدت کنه و روی مخیه... تقریبا با هیچی از بین نمیره... وقتی توو خونه ت پیدا بشه به سرعت برق و باد تکثیر میشه، جایی که میخوابی زندگی میکنه و خونِت رو میخوره . و حالا خوردن خون هیچی! تمام ملافه ها رو به گند میکشه توو تمام وسایل چوبی و چرمی میره و با هیچی کشته نمیشه. اگر بگم خونه ی قبلیمون با مشاهده ی اولین ساس که نمیدونستمم اسمش اونموقع ساسه، چه ها کشیدم و چقدر تلاش کردم برای از بین بردنشون الان متوجه میشید که من چقدر استرس دارم از پیدا شدن این حشره ی دلبند! در منزلمون. من خونه ی قبلیمون رو بالای ۲۰ بار سمپاشیه حسابی کردم. حتی از گازوئیل برای کشتن ساس استفاده کردم.اونقدر روتختی و ملافه و روبالشی شستم و انقدر خون دل ها از دست ساس خوردم و حتی چندروز چندروز وسایل چوبی رو میدادم همسرم ببره پارکینگ گازوییل بزنه که اصلا طاقت دیدن دوباره ی یک ساس رو ندارم. یعنی طوری چشم من ترسیده بود که به همسرم گفته بودم از خونه ی کسی میایم برای اینکه ممکنه خونه های ملت ساس داشته باشه و روی لباسمون چسبیده باشه و با خودمون آورده باشیم، لباساتو به محض دراوردن بنداز ماشین لباسشویی یا بیرون جلوی در بتکون:/... حتی مهمون میامد خونمون دیگه نمیذاشتم لباساشونو بندازن روی تخت، سریع پشت در آویزون میکردم که ساس وارد تختم نشه. خلاصه که از اونجایی که میدونم اگر ساس توو خونه ای باشه فاتحه ی آسایش رو باید خوند چون تا اینارو بکشی و بمیرن خودت از پا درومدی، فلذا از فکر اینکه الان نمیدونم اینکه دست و پام میخاره به خاطر خوردن مورچه هاست یا به خاطر پروانه هاست که از گونی های برنج میاد بیرون یا هم به خاطر حشره ی جدید الورودیه خب اعصابم خورده و خوابم نمیبره:/ البته الان میرم چراغ قوه میندازم و تا نفهمم کدومشونه ول کن نیستم.
یه چیز دیگه هم فکرمو مشوش کرده و باعث شده خوابم نبره اونم فکر به اینکه کاش همسرم این دستگاه قهوه ساز رو نمیخرید:/... از ویژگی های بارزم اینه که به جای بقیه هم من عذاب وجدان میگیرم! مثلا یادمه بچه که بودم اونزمان که تقریبا کسی کامپیوتر نداشت پدرم رفت برای ما کامپیوتر خرید. خب اونزمان نه نت درست حسابی ای بود نه اصلا کامپیوتر مثل الان کارایی ای داشت برام و نه حتی خیلی بلد بودم، هروقت که یه مدت طولانی کسی ازش استفاده نمیکرد و پدرم میگفت استفاده نمیکنیدش؟ من به شدت با این جمله عذاب وجدان میگرفتم که چرا بابام اینهمه پول داده برای ما ولی ما استفاده نمیکنیم، حتی یه وقتایی جلوی بابام الکی میرفتم مینشستم پشت کامپیوتر بازی ای چیزی میاوردم یا آهنگی میذاشتم که بابام بدونه ما استفاده میکنیم و مثلا غصه نخوره( این بعد وجودیم رو کسی از واقعی ها نمیدونه و این چیزارو برای کسی تا حالا تعریف نکردم و خب دارم برای شماها از لایه های وجودیم میشکافم که بفهمید ۲۲ فوریه که بود و چه کرد و این صحبتا)... الانم همسرم گمونم یک ماهی میشه که رفته دستگاه اسپرسو ساز و کاپوچینوساز خریده و خب قهوه ی مورد علاقه ی من اسپرسو نیست. اون ته مزه ی تلخ و حالت سوختگیه اسپرسو رو دوست ندارم، قهوه مورد علاقه ی من ترکه اونم وقتی خودم دم میکنم با فوت و فن های خودم!... حالا درسته کاپوچینو دوست دارم ولی اونم باز با دستگاه و شیر خام دوست ندارم چون اسپرسو باز اون ته مزه ی سوختگی رو میده و با اینکه من از همسرم نخواستم که بخره ولی احساسم مثل همون کامپیوتره ست!...حالا درسته که اصلا برای همسرم مهم نیست، درسته به من نمیگه چرا با این دستگاه قهوه نمیخوری، درسته من نهایت برای رفع عذاب وجدان خودم اصلا میتونم بدم دستگاه رو ببره دفترش ولی از ویژگی های بارز دیگمم اینه که دلشو ندارم بهش بگم کاش نمیخریدی دستگاه به درد بخوری برای ما نیست و ببرش دفترت. حالا گمون نبرید من خیلی بی زبونم و از اون زن های مظلومما، خیر فرزندانم خیر، من برای خودم دیکتاتوری هستم که فقط باید باهام زندگی کرده باشید:/ ولی خب درسته که زبون دارم از این سر تا اوووون سر، ولی اهل توو ذوق زدن نیستم. یعنی میگم حالا که خریده پولشم داده با ذوق آورده خونه خب ذوقشو کور کنم که چی بشه؟ فلذا ذوقشو کور نمیکنم و به جاش بعضی روزها تووش قهوه درست میکنم و به زور طوری که متوجه نشه که دوست ندارم میدم میره پایین و شبشم چون قهوه خوردم خوابم نمیبره!
مورچه ها رو باید لونه شون رو پیدا کنید وگرنه فایده ای نداره و لونه شون رو باید کیپ کرد.
قهوه هم ، به نوع قهوه ای که استفاده میکنید ، مزه قهوه متفاوته ، انواع مدل قهوه و برند ش است که شما میتونید سبک ترینش رو در دستگاه درست کنید.
هر چی تیره تر باشه ، کافئین و تلخیش بیشتره.