بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

داشتیم حول و حوش ساعت ۱۲ شب از توی یه پارکی رد میشدیم، یه دختر و پسری توو بغل هم روی نیمکت نشسته بودن بدین شکل که دختره لش کرده بود توو بغل پسره و اونم با موهاش بازی میکرد. شب قبلشم توو یه پارک دیگه داشتیم پیاده روی میکردیم یه دختر و پسری دست انداخته بودن روی شونه های همو عین ما راه میرفتن و در حین راه رفتن لب هم میدادن!...

من یادمه زمان ما! انقدر همه چیز برای خودش قبح داشت که اگر دختر و پسری هم دوست بودن دوستی و کاراشونو مثل بوس و اینارو توو هزارتا سوراخ سمبه که کسی نبینه از اهالی محل انجام میدادن.‌ فارغ از اینکه من شخصا این چیزی که الان هست رو نه میپسندم نه موافقشم نه خوشم میاد و حتی حالمم بهم میخوره از اینکه جوونا بعضا هیچ چارچوبی براشون مهم نیست و حیا رو خوردن یه آبم روش، فارغ از اینکه اینو به معنای آزادی نمیدونم و معتقدم این دیگه بی بند و باریه نه آزادی، فارغ از اینکه این حجم از گستاخی و هنجار شکنی و بی پروایی و پرویی و بی بند و باری همیشه ازارم داده. من و نگاهم هیچ، خدایی همیشه فقط یه سوال ذهن منو درگیر کرده، اونم اینکه ننه باباهای اینا کجان؟ خدایی یه دخترِ پدر مادر دار ساعت ۱۲ شب توو بغل یه پسر چیکار میکنه؟ مادر و پدرش دقیقا کجان؟

چندوقت پیش یه کلیپی میدیدم که یه پسری میگفت توو یه مهمونی ای بودیم، من که ۳۵ سالمه، پسرم، خیلی سالا مجردی زندگی کردم؛ اما تا ساعت ۱۰ شب مادرم هزار بار زنگ زد که شبه شلوغه توو حال خودشون نیستن نگرانم برو خونه، میگفت ما دیگه ده و نیم رفتیم خونه اونوقت بودن دخترای دهه هشتادو هفتی، هشتاد و هشتی، هشتاد و چهاری که اونجا موندن و خوابیدن! پسره میگفت پدر مادرا خودتونو جمع کنید! این دیگه حجاب نیست بگید بچمون آزاد باشه، تتو نیست بگید ازاد باشه، این فرق میکنه...پدر مادرا محکم تر بگیرید!...

نظرات (۵)

عادت میکنیم 

محکوم و مجبوریم که عادت کنیم 

و به مرور عادت میکنیم 

مثل خیلی چیزای دیگه

پاسخ:
ماها که بله عادت میکنیم کم کم به دیدن این چیزا...
  • دُردانه ‌‌
  • اکثراً دانشجوی یه شهر دیگه‌ن که خوابگاه رو پیچوندن. زمان ما نمی‌شد خوابگاهو پیچوند و برای تأخیر و غیبت زنگ می‌زدن خونه. اینا احتمالاً به پدر و مادر می‌گن خوابگاه باز شده و به خوابگاه می‌گن خونه‌ایم و میان تهران این‌جوری...

    پاسخ:
    نه خیلی هام ساکن خود شهرن
  • مهدیار (مترسک)
  • منم خودم شخصاً نمی‌پسندم، علتش اما بیشتر از اینکه اجتماعی باشه، شخصیه؛ میگم این محبت‌ها، بروز دادن‌ها، تماس‌ها و فلان حرمت دارن، یه تجربۀ مافوق شخصیه، راحتی توش ملاکه، خون‌سردی براش شرطه، اگه اینا نباشه که فایده‌ای نداره راستش. همه‌اش استرس داشته باشی، بترسی، حواست جای اینکه به طرفت باشه همه‌اش این‌ور و اون‌ور باشه، تازه معمولاً هم راحتی در کار نیست و مدام با صدتا چیز درگیری و آخرشم اون جوری که باید، به جونت نمی‌شینه! سر جمع کنم همۀ حرفامو این می‌شه: خب چه کاریه واقعاً؟!

    من که هم مجردم و هم تنهام ولی اگه نبودم و اگه هم این چیزا در نظر مردم چیز خاصی نبود هم باز ترجیح می‌دادم یه تجربۀ خصوصی و انحصاری برای خودمون دو تا باشه، نه این جوری که همه ببینن! آقا من دوست دارم تو قشنگ‌ترین حالم، تنها باشم و فقط خودم و خودش و خدای بالای سرمون شریک اون حال باشیم، نه بقیه! همون طوری که خودمم دوست ندارم یکی دیگه رو توی اون حالت ببینم.

    پاسخ:
    اونایی که حواسشون اینور اونوره یعنی یه حیایی توو وجودشونه ولی اینایی که من میبینم یجورایی آدم احساس میکنه از قصد میخوان که جلوی مردم این کارارو کنن. یه جور گستاخی...متاسفانه بی مکانی برای جوون ها هم مزید بر علته که باز من معتقدم تپه و بالای کوه و جاهای خلوت بالاخره هنوز هست برای هرنوع کثافت کاری ای‌ ولی اینکه جوونا در ملاعام این کارارو میکنن از قصد میخوان که دیده بشن وگرنه کی در حاله پیاده روی جلوی یه ملت لب میگیره؟ جز یه ادم گستاخ و هنجار شکن و سطحی!

    کم سن و سال ها را قبول دارم 

    اما از یه سنی به بعد به نظرم اینکه کسی یارش ببوسه تصویر بدی تو ذهنم نیست 

    شاید چند سال پیش گارد داشتم ولی حالا نه ...زندگیه ...میگذره 

    پاسخ:
    بوسه نه آبان عزیز... بوس عادیه! ... من رفتارهای غیر عرف منظورمه...

    خیلی وقت‌ها مادر و پدر این دختر و پسرها هم مثل خودشون فکر می‌کنند که اینطور میشه. یعنی تو خود خانواده برای پدر و مادر قبح خیلی چیزا ریخته که سخت نمی‌گیرن. اما در کل منم نمی‌دونم :|

    پاسخ:
    منم اینطور فکر میکنم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">