من واقعا نمیدونم چرا بعضی از مادرای پسرا انتظار دارن عروس پسرشون رو همه جوره جمع و جور کنه! خیلی وقتا دیدم مثلا پسری خسیسه، پسری مشروب خوره، پسری رفیق بازه، پسری گشاده و کاری نیست، پسری کثافته و به خودش و سر و وضعش نمیرسه، پسری شبا دیر میره خونه، پسری پول جمع کن نیست و هدر بده ست، پسری به پدر مادرش خیلی سر نمیزنه و هزارتا چیز دیگه، همه رو انتظار دارن که عروس درست کرده باشه در طی سالهای زندگی مشترکش، انتظار دارن عروس پسره رو گرفته باشه توو مشتش و آدمش کنه و اگر نکرده باشه معتقدن عروسشون بی عرضه ی عالمه!... خب مادر عزیز؟ تو که عروستو بی عرضه ی عالم میدونی همون پسرت وقتی چشم باز کرده که اولین نفر تورو دیده، تو بزرگترین و پررنگ ترین نقش رو توو زندگی پسرت داشتی حتی پررنگ تر از پدرش، تو که از بچگی ذهن پسرتو، افکارشو، جهان بینیش رو با رفتارا و گفتارا و تربیتت شکل دادی، تو که الگوی رفتاری بچه ت بودی و اون اولین چیزارو و مهم ترین چیزا رو از رو دست تو نگاه کرده، تو نتونستی بچتو درست تربیت کنی، تو خودت نتونستی درستش کنی، خودت نتونستی جمعش کنی، خودت نتونستی توو نقش خودت کامل و جامع باشی که بچه ت پر از نقص وارد زندگی متاهلی میشه حالا انتظار داری یکی دیگه بیاد وسط بشه پیغمبر و پسرتو به راه راست هدایت کنه؟!...عجب!
چون وقتی عروس شدن مادر شوهر ازشون همین انتظار رو داشته
چون زیر بار تلاش برای سر به راه کردن داماد زجر زیادی کشیدن و از طرف اقوام شوهر حسابی سرکوفت شنیدن و عقدهای شدن
تنها چیزی که باعث شده تحمل کنن باور به این بوده که رفتار اونا درسته، مادر شوهر و خانواده شوهر حق دارن توقعات بیجا داشته باشن. عروس وظیفه داره که تو سری خور باشه. مجبور بودن باور کنن این قانون طبیعته و دنیا همینه که هست وگرنه نمیتوانستن صبر و تحمل پیشه کنن
حالا فک کن بعد این همه سال که این باور تو وجودشون رخنه کرده عروسی میاد که میخواد این قانون رو بشکنه
خونشون به جوش میاد. تحمل نمیکنن. حتی انتقام سختی های خودشون رو هم میخوان از عروس بگیرن. انتقام ضعف خودشون. انتقام نتونستن هاشون. انتقام اینکه پس چرا من تحمل کردم و دم نزدم....