بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

من واقعا نمیدونم چرا بعضی از مادرای پسرا انتظار دارن عروس پسرشون رو همه جوره جمع و جور کنه! خیلی وقتا دیدم مثلا پسری خسیسه، پسری مشروب خوره، پسری رفیق بازه، پسری گشاده و کاری نیست، پسری کثافته و به خودش و سر و وضعش نمیرسه، پسری شبا دیر میره خونه، پسری پول جمع کن نیست و هدر بده ست، پسری به پدر مادرش خیلی سر نمیزنه و هزارتا چیز دیگه، همه رو انتظار دارن که عروس درست کرده باشه در طی سالهای زندگی مشترکش، انتظار دارن عروس پسره رو گرفته باشه توو مشتش و آدمش کنه و اگر نکرده باشه معتقدن عروسشون بی عرضه ی عالمه!... خب مادر عزیز؟ تو که عروستو بی عرضه ی عالم میدونی همون پسرت وقتی چشم باز کرده که اولین نفر تورو دیده، تو بزرگترین و پررنگ ترین نقش رو توو زندگی پسرت داشتی حتی پررنگ تر از پدرش، تو که از بچگی ذهن پسرتو، افکارشو، جهان بینیش رو با رفتارا و گفتارا و تربیتت شکل دادی، تو که الگوی رفتاری بچه ت بودی و اون اولین چیزارو و مهم ترین چیزا رو از رو دست تو نگاه کرده، تو نتونستی بچتو درست تربیت کنی، تو خودت نتونستی درستش کنی، خودت نتونستی جمعش کنی، خودت نتونستی توو نقش خودت کامل و جامع باشی که بچه ت پر از نقص وارد زندگی متاهلی میشه حالا انتظار داری یکی دیگه بیاد وسط بشه پیغمبر و پسرتو به راه راست هدایت کنه؟!...عجب!

نظرات (۵)

چون وقتی عروس شدن مادر شوهر ازشون همین انتظار رو داشته

چون زیر بار تلاش برای سر به راه کردن داماد زجر زیادی کشیدن و از طرف اقوام شوهر حسابی سرکوفت شنیدن و عقده‌ای شدن 

تنها چیزی که باعث شده تحمل کنن باور به این بوده که رفتار اونا درسته، مادر شوهر و خانواده شوهر حق دارن توقعات بیجا داشته باشن. عروس وظیفه داره که تو سری خور باشه. مجبور بودن باور کنن این قانون طبیعته و دنیا همینه که هست وگرنه نمی‌توانستن صبر و تحمل پیشه کنن

حالا فک کن بعد این همه سال که این باور تو وجودشون رخنه کرده عروسی میاد که میخواد این قانون رو بشکنه

خونشون به جوش میاد. تحمل نمی‌کنن. حتی انتقام سختی های خودشون رو هم می‌خوان از عروس بگیرن. انتقام ضعف خودشون. انتقام نتونستن هاشون. انتقام اینکه پس چرا من تحمل کردم و دم نزدم....

پاسخ:
و جالبه این مدل مادرها خودشون توو سر به راه کردن شوهراشون ناکام موندن همیشه!

اینجا فقط دیگران مقصر هستن نگران نباش

پاسخ:
من منظور کامنت شمارو درست نفهمیدم!
  • مهدیار (مترسک)
  • روز اول سربازیمون یکی توی جمع گفت «ما اینجا آدمتون می‌کنیم» یکی از دوستامون گفت «بابام بعد ۲۰ سال نتونسته، تو ... کی باشی»! حالا این حکایت بی‌موردیه که آدما از همسر بچه‌شون دارن! تو اگه خیلی هنرمندی و وجدان داری، اول بچه‌تو سر به راه کن بعد سر و سامونش بده!

    پاسخ:
    حکایت خیلی باربطی هم بود. واقعا همینه خب... پسری که سی چهل سال شخصیتش شکل گرفته اصلا عوض میشه این شخصیت شکل گرفته که کسی بتونه برای تغییرش تلاش کنه؟!

    وای در همین راستا یه پسری بود ۱۸ساله که خیلی دعوایی و چاقوکش و قمه‌کش و مشروب خور و درس نخون و اینا بود 

    خانواده‌اش در راستای اصلاح این بشر تصمیم گرفته بودن براش برن خواستگاری یه دختر ۱۵ ساله :)

    واقعا مردم عجیبن

    پاسخ:
    آره دیگه از سر خودشون وا میکنن مسئولیت ها رو و میندازن گردن یه خانواده ی بدبخت دیگه. 

    انگار آدمی که بیست و خورده‌ای یا سی سال زندگی کرده و بخش اعظم شخصیتش برای همیشه شکل گرفته رو میشه مثل یه بچه دو ساله تربیت کرد! خب اگه هنر داشت خودش از بچگی تربیتش می‌کرد.

    اتفاقا اگه زنی بخواد به قصد تغییر رفتارهای خاصی که تو طرف مقابلش نهادینه شده باهاش زندگی کنه، اون زندگی همش میشه جنگ و دعوا‌. زبون نرم و محبت هم تا یه جایی جواب میده چون آدم‌ها مقابل تغییر گارد دارن.‌ آقایون بیشتر..

    پاسخ:
    همین طوره...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">