اگر آقا هستی همچنان اینم بده خانومت بخونه :دی
در ادامه ی پست فوت و فن همسرداری و به عنوان مورد چهارم من باب اینکه چیکار کنید تا همیشه روابطتتون با همسرتون قشنگ و شیرین و اروم باقی بمونه و بعد از ذکر مواردی که گفتم اول از همه ارامش خونتون رو باید حفظ کنید گرچه موارد بسیاره ولی خب مورد بعدی که میخوام بگم ادبیات و رفتار شماست. ادبیات و رفتار شما میتونه یه مرد رو همیشه عاشق نگه داره میتونه هم سرد کنه ببینید اینا که دارم میگم تا وارد زندگی نشید و سالها نگذره شاید هیچوقت متوجهش نشید ولی خب یه واقعیته اونم اینکه هر مردی یه قلقی داره که قطعا بعد یکی دوسال زندگی یه زن اگر زرنگ باشه باید دستش اومده باشه که برای اینکه بتونه حرفاشو بزنه و به عبارتی میخش رو بکوبه باید از اون قلقه وارد بشه. درسته که هرکی یه قلقی داره ولی من به جرات میگم قلق اکثر اقایون اینه که از در صلح وارد بشید و حرفاتون رو بزنید. شما اگر درست ترین و بحق ترین حرفای دنیا رو هم بزنید بهشون ولی با حالت دعوا و بحث و عصبانیت و دستوری، قسم میخورم اصلا یدونشم نمیپذیرن ازتون، و مثلا فرض کنید شما دارید یه حرف درستی رو با بحث به همسرتون میگید که مثلا چرا توو جمع فلان حرفو زدی یا چرا میخوای مثلا با دوستت فلان کارو شروع کنی، اگر از در جنگ و دعوا و بلند کردن صدا و جیغ و جیغ بخوای وارد بشی نه تنها بهت گوش نمیده بلکه اخرشم میگه خودم میدونم! حالا تازه اگر به جاهای دیگه نکشه و دعوا بالا نگیره. راهش صلحه، راهش زبون گرم و نرمه، و راهش بلد بودن ادبیاتیه که همسرت دوست داره. و بزرگ ترین مشکل زوجین از نظر من همینه که هم مرد هم زن هرکی با ادبیات خودش با اون یکی حرف میزنه و برخورد میکنه و کسی به ادبیات باب پسند طرف مقابل نگاه نمیکنه. برای مثال ما خانوما اگر صبح که بیدار میشیم ببینیم مثلا همسرمون خیلی بی هوا پیام داده که خوشگلم چیکارا میکنی ؟ همین خوشگلی که بهمون گفته کافیه تا کل روزمون ساخته بشه، حالا همین خانوم فکر میکنه چون خودش قربون صدقه شنیدن رو دوست داره پس با گفتن قربون صدقه و روزی چندوعده گفتن دوستت دارم همون تاثیر رو روی مرد میذاره. نمیگم وقتی شما به فرض به شوهرت میگی دوستت دارم بی تاثیره ها، ولی با تغییر چندتا واژه تاثیر بیشتری میذاری، مثلا به جای دوستت دارم اگر بهش بگی من کنارت خیلی احساس خوشبختی میکنم چون پشتیبان خوبی هستی برام، رفیق خوبی هستی برام، میتونم بهت تکیه کنم قطعا بیشتر روش تاثیر میذاره. من معتقدم زبون توو زندگی زناشویی خیلی تاثیر گذاره. چه مردباشی چه زن واقعا با اون زبونت میتونی چموش ترین همسرم رام خودت کنی:| واقعا هم اینطور نیست فقط که خانوما با زبون گرم و نرم آقایون لذت میبرن، آقایونم دوست دارن یه چیزایی بشنون از شما تا دلگرم تر بشن. اما قطعا اون چیزی که اونا دوست دارن از شما به عنوان همسرشون بشنون هی چایی بیاری بگی دوستت دارم، هی میوه بیاری بگی قربون چشات برم و اینا نیست.
یکی از چیزایی که آقایون دوست دارن از همسرشون بگیرن یا بشنون تاییده! وقتی تایید میشن به عبارت خودمون گنده میشن!:)) و حالا جالبه ماها تا قبل ازدواج حتی تاییدم بلد نیستیم که چجوریه فکر میکنیم هرچی بگه نباید باهاش مخالفت کنیم و این میشه تایید کردنش! درحالی که یعنی وقتی کار درستی میکنه تشویق کنی با زبون خودش، وقتی به خودش مطمئن نیست که فلان کارو انجام بده از پسش برمیاد یا نه بهش بگی که قطعا برمیاد اونم با زبون خودش. برای مثال من خودم اخیرا یه مسئله اقتصادی توو زندگیمون پیش اومد و نیاز به تصمیم گیری داشتیم، قشنگ نظر خودم رو گفتم کاملا هم همسرم با نظر من فکرش مشغول شد یعنی به نظر منم فکر میکرد بعد اخرشم البته واقعا از ته دل میگفتما چون واقعا اینجوریه، میگفتم تو خداروشکر فکر اقتصادیت خوب بوده همیشه هیچوقت بی گدار به آب نمیزنی اینبارم بیشتر فکر کن به نظر منم فکر کن ولی باز خودت قطعا بهتر میدونی... همسر شمام قطعا توو یه چیزایی خوب عمل میکنه همیشه، برای همون نامحسوس از طریق همینا تشویق و تاییدش کن. بابا دیگه یه هندونه چیه؟ اگر همیشه هندونه هاش خوبه اون زبونت رو بچرخون و بگو تو همیشه هندونه هایی که خودت انتخاب میکنی عالی میشه نذار فروشنده بهت بده خودت انتخاب کن!( این میشه تشویق و تایید نامحسوس). مثالای زیادی براش میشه زد، مثلا میاد یه وسیله درست کنه با خاک یکسانش نکن و نگو حالا بذار یه زنگ بزنم نمایندگیش! اگر میگه خودم میتونم درستش کنم، از اونور تو نرو دنبال دفترچه راهنمای وسیله ت بگرد تا شماره خدمات پس از فروش رو دراری و هی بگی حالا بذار یه زنگ بزنم نمایندگی بیاد بهتره مطمئن تره!... بخدا این مورد که میگم توو ۸۰ درصد خونه ها هست، حتی جالبه مثلا به خود منم بقیه میگن مثلا ماشین لباسشوییت خراب شده زنگ زدی نمایندگی و وقتی بخوام به فرض بگم خود همسرم میگه درستش میکنم میگن وااای نه بگو نمایندگی بیاد اونا بلدن چیکار کنن اینجوری بدتر نشه حالا؛ و من واقعا این یه مورد رو اصلا نمیفهمم چرا خانوما رفتاری رو میکنن که برای آقا با خاک یکسان شدن فرقی نداره، وقتی شما میگی بذار حالا نمایندگی بیاد یعنی بهت اطمینان ندارم، یعنی کار تورو قبول ندارم، یعنی کار همه رو قبول دارم جز تو، یعنی منی که زنتم باورت ندارم، یعنی تو بی عرضه ای و از پسش برنمیای، یعنی تو نمیتونی، یعنی تو خرابکاری، یعنی قبولت ندارم! شمای خانم منظورت یدونه از اینا هم نیستا، شما فقط دلت برای وسیله میسوزه که خراب تر نشه میگی متخصصش بیاد ولی برای اقا همه ی جملات بالا القا میشه. و چیزی که اصلا توو این مورد نمیفهمم اینه که حالا به فرضم اقایی بزنه وسیله رو خراب کنه، خب خودش مگه نمیخواد پولشو بده دوباره بخره؟ چرا جز میزنی پس فرزندم؟ بذار بره توو دلش یا درستش میکنه و غرور و تکبرش قلبتو خش میندازه:دی و به خودش میباله و باد میکنه یا میزنه داغون میکنه و خودش دیگه دفعه بعدی نمیره سراغ وسیله ای و مجبوره دوباره پول بده بخره، فقط اینوسط شما با یه رفتار ساده حس بی اطمینانی بهش منتقل کردی و این برای مرد خیلی دردناکه. یا مثلا دیدم موقعی که ادرسی رو پیدا نمیکنید، خانومه هی میگه بزن توو نشان ببینیم از کجا بریم، خب بلد نبودی میگفتی من لوکیشن بگیرم، وای دوساعته داریم دور خودمون میچرخیم خب تو نباید آدرس درست بگیری؟ مگه تو نگفتی بلدی الان چهارساعته معطل شدیم و هی عین مته مغزشو میخورید و دوباره همون حس های بالا رو بهش منتقل میکنید که بی عرضه ست و قبولش ندارید. خدایی چی میشه برگردی بگی خیابونا هرروز تغییر میکنه آدم نقشه راهم که باشه مثل تو که ماشالا همه جارو بلدی، بازم یه جاهایی رو گنگ ساختن ادم گیج میشه!..
پس همسرتو تشویق کن تایید کن. وقتی کاری هرچند کوچیک برات میکنه قدردانی کن اگر دوست داری دوباره برات بکنه راهش تشکر و گنده کردن اون کاره. بخدا من خیلی میبینم مثلا دختر پسر رفتن بیرون هی پسره میگه برات ابمیوه بخرم؟ سمبوسه بخوریم؟ برات این کیفو بخرم؟ دخترم حالا از روی هرچیزی اصلا شما بگو برای اینکه پسر به زحمت نیفته و خرج نکنه هی میگه نه، حالا خدایی فکر میکنید شوهرتون دوست داره این کارو؟ و میفهمه که شما چقدر زن قانع و خرج نکنی هستی؟:/ از قدیم یعنی مادربزرگا میگفتن وقتی شوهرتون میخواد چیزی براتون بخره نگید نه، یا وقتی چیزی براتون میخره نگید چرا !... ببینید لحظه ای که همسرتون داره به شما میگه بگو یه چیزی برات از اینجا بخرم، ابمیوه بخوریم؟ هوس گوجه سبز نکردی؟؟ اون دوست داره و لذت میبره اون لحظه برای شما چیزی بخره و نخریدن رو اون لحظه خوشش نمیاد و درکم نمیکنه اون لحظه که شما داری مثلا ملاحظه جیب اون رو میکنی. شمام وقتی میبینی خودش میگه پس قبول کن بذار خوشحال بشه لذت ببره از اینکه برات داره کاری میکنه. یا طرف مثلا یه چیزی برای زنش یا خونه خریده، مثلا شما فرض کن همکارش سرکار عسل اورده برای فروش و اینم یه شیشه عسل خریده برای خونه، میاره و میگه برات عسل گرفتم. حالا زن آگاه کیه؟ زن اگاه زنیه که حتی اگر ده شیشه عسلم داشته باشن، حتی اگر عسل خورم نباشن اصلا، حتی اگر عسلی که براش خریده اب و شکر باشه و غیراصل و آشغالی! اما تشکر میکنه و نمیگه و غر نمیزنه که چرا خریدی؟ چون میخواد که شوهرش بیشتر از این کارا کنه، بیشتر براش چیزی بخره، پس یجوری رفتار نمیکنه که طرف پشت دستش رو داغ بذاره که دیگه چیزی نخره چون میگه بخرم میخواد غر بزنه، هم پولمو بدم هم جونم؟ ولم کنا. اما زن ناآگاه: وااای عسل خریدی؟ عسل کی میخوره اخه؟ بعد مگه اصله؟ الان نگاه یخچالو خدایی ما اینهمه عسل داریم تو باز عسل خریدی؟ من چیکار کنم الان با اینهمه؟ میبینی که نمیخوریم خب یه چیز دیگه به جاش میخریدی. و اما نتیجه ی دل انگیزش: باشه نمیخوای بذار میبرم میدم به کسی!( جمله ی اکثر قریب به اتفاق اقایون در این مواقع) و در بلند مدت: هیچی دیگه نمیخرن برای اون زن چون با خودشون میگن هم پول بدم هم غر بشنوم؟ خب مگه دیوونم؟ پولم توو جیبم میمونه غرم نمیشنوم.
حالا با همین مثال بالا یه نکته اساسی دیگه رو بگم . اگر میخواین همسرتون یه کار مثبت و خوب از نظر شمارو تکرار کنه یعنی اگر رفتاری تووش میبینید که باب پسندتونه و دوست دارید همیشه انجام بده راهش تشویق غیر مستقیمه.و قدردانی بابت کارهاش. من به ضرس قاطع میگم شما با قدردانی کردن از شوهرتون از اون یه اَبَر مهربون همیشگی برای خودتون میسازید. چون برای کارهاش وقتی ازش قدردانی میکنید و خوشحالی شمارو میبینه هی تکرارش میکنه . برای مثال وقتی اومده یه بستنی مورد علاقتون رو گرفته، عین ماست تشکر نکن و بگو قربونت برم ، بابا اون قربونت برمو نمیخواد، ولی اگر واقعا ذوق کنی بگی وای بستنی مورد علاقم، قربونت برم که همیشه منو خوشحال میکنی و میدونی من چیا دوست دارم، مرسی که همیشه با خوراکی های مورد علاقم میای! حالا اگر شوهرتون هیچوقتم با خوراکی های مورد علاقه شما خونه نیومده باشه اما وقتی شما میگی مرسی که همیشه این کارو برام میکنی درواقع داری نامحسوس این کار رو توی ذهنش ملکه میکنی و اون باورش میشه که همیشه این کارو میکنه و به عنوان یه رفتار روتین من بعد ادامه میده. یا مثلا وقتی یه بار اومد بهتون گفت فلان کارو میخوام بکنم، بلد باشید در طی فواصل بعدی زندگیتون گاه و بی گاه به موقع اش مثلا هی بگید تو خداروشکر از اون مردهایی هستی که تکرو نیستن و با زنشون مشورت میکنن! شاید باورتون نشه ولی به طور خودکار من بعد برای کارای بعدیشم میاد باهاتون مشورت میکنه. مخصوصا اینکه کارهای خوبش رو توو جمع بُلد کنید. به فرض اگر یه بار کمرتون درد میکرده بلند شده جارو زده از من میشنوید تا سالیان سال توو جمع مثلا بگید همسر من خدایی توو مریضی خیلی کمکم میکنه، اصلا بفهمه کمردرد دارم امکان نداره بذاره جارو بزنم! باور کنید به طور غیر مستقیم با همین ادبیات شما این رفتار رو توو ناخودآگاه همسرتون بردید و اون خودش هروقت شما مریض بشی بیشتر حواسش بهتون هست... به فرض خیلی دوست دارید توو جمع و جلوی خانوادش بهتون برسه، نیا چهارروز دعوا کن که تو اصلا حواست به من نیست توو جمع و من داشتم با هسته گیلاس خفه میشدم تو اونور داشتی با پسرعموت میخندیدی اصلا حواست بهم نبود، به جاش و به موقع اش ناراحتیت رو بگو از این موضوع و اینکه دوست داشتی چجوری باهات رفتار کنه ولی اگر میخوای دفعه بعدی که دستتو با چای سوزوندی :| حواسش بهت باشه ادبیات درستی به کار ببر تا فرو بره توو مغزش و حک بشه، بگو تو همیشه توو جمع حواست به من هست، و من خیلی از این کارت ممنونم خوشحال میشم بیشتر حواست باشه که اگر مثل امروز با هسته گیلاس داشتم خفه میشدم بفهمی چون اون لحظه که داشتم خفه میشدم خیلی ترسیده بودم اگر پیشم بودی حس بهتری داشتم:دی...بعدم در طول سالیان گاه و بیگاه هی درمواقع مناسب بگید تو خدایی خیلی توو جمع حواست به من هست، کاش همه مردا اینطور بودن( حتی مثالم براش بزنید که قشنگ حک بشه توو مغزش که باید چیکار کنه:دی) مثلا بگید تو همیشه اول برای من برنج میکشی و حواست هست به غذام، همیشه بچه رو میگی بده به من تو بخور، ازم پیش مامانت همیشه تعریف میکنی، کاش بقیه اقایونم عین تو بودن! هی در طی فواصل کارهای خوبش رو بلد کنید تا ناخوداگاه همه این کارها رو مداوم انجام بده. پس اگر میخواین همیشه بهتون محبت کنه باید قدردانی کنید حتی برای چیزای به ظاهر کوچیک و کارهای خوبش رو ببینید و بزرگ کنید و تشکر کنید و بلد کنید.
مورد بعدی که درواقع یه راز مگوئه که شاید خود اقایونم خیلی این مورد رو بهش دقت نکرده باشن اینه که هرچی که هست رو بین خودتون بذارید بمونه. هر اختلافی، هر بحثی، هر دعوایی که نمک زندگیه و پیش میاد بذارید زیر سقف خونتون و بین خودتون دوتا بمونه، مردها شاید خودشونم ندونن! اما تا مادامی که بین خودشونه ممکنه تا اخر عمرشونم کنار زنشون زندگی کنن با همه بحث ها و اختلافات اما همین که بحثی به خارج از خونه بکشه و بسط پیدا کنه و کل خانواده ها و فک و فامیل اختلافاتشون رو بفهمن و در اصطلاح دیگه ابروشون بره اونوقته که دیگه چیزی برای از دست دادن ندارن و به راحتی قید همه چیز رو میزنن اول از همه قید شمارو. پس هرچقدرم اختلاف داشتید اگر زندگی کردن با همسرتون رو دوست دارید هیچوقت نذارید از سقف خونتون بره اونورتر. هرچی باشه شما دوتا خودتون بالاخره حلش میکنید و دو روز بعدشم آشتی میکنید اما وقتی همه بفهمن دیگه اختیار زندگیتون دست خودتون نیست.
در همین راستا یه چیزی هم دوست دارم داخل پرانتز بگم اونم اینکه همه چیز رو یهو و یه جا رو نکنید! نازهاتون رو کم کم خرج کنید! نذارید دیگه هیچ نازی نمونده باشه و به تبعش هیچ نازکشی. برای مثال وقتی با همسرتون بحثتون میشه همه چیزو خرج نکنید، یه چیزی، یه تهی بذارید برای آخرش! واضح تر بخوام بگم ببینید وقتی شما با همسرتون آشنا میشید ما دخترا چون تازه نازکش پیدا کردیم دیگه گاهی گند نازو درمیاریم و دیگه به این فکر نمیکنیم که داریم همه بلیطامونو باطل میکنیم! انقدر اولش ممکنه برای چیزای پیش پا افتاده مثلا بریم توو قیافه و بهش بگیم ناراحتیم با این هدف که بیاد نازمونو بکشه:| که کلا از اونور بوم میفتیم. من یادمه توو برنامه گلبرگ زندگی یه بار یه آقایی زنگ زد گفت من با خانومم عقدم بعد خانوم من خیلی الکی ناراحت میشه و هی قهر میکنه نمیدونم چیکار کنم دارم زده میشم، کارشناس برنامه اقای دهنوی که از نظر من حرف نداشت واقعا و خیلی درجه یک بود، گفت توو دوران نامزدی کلا خانوما نازشون زیاده عروسی کنید بهتر میشه. همیشه هم یه جمله داشت که میگفت زن ها اهل ناز و مردها اهل نیازن. ببینید مثلا فرض کنید الان شما در دوره نامزدی و عقد هستید، از همین اول بسم الله برای چیزای واقعا پیش پا افتاده وقتی ناراحت بشید و ناراحتیتون رو هی به همسرتون اعلام کنید یا اون هی ببینه شما چپ و راست برای هرچیزی رفتی توو قیافه ، جواب اسمسشو نمیدی، جواب زنگشو برای چندساعت نمیدی، هی میاد دستتو بگیره بذاره رو دنده هی دستتو پس میکشی، هی با الفاظ مهربون صدات میکنه هی شما"..." رو زدی به برق حالا اون که نمیدونه شما درواقع دلت میخواد اون هی بیاد نازتو بخره هی منت کشی کنه هی قربون صدقه ت بره! خب اوایلش همه این کارارو هم برات میکنه، اما یه بار دوبار سه بار بیست بار، دیگه از یه جایی به بعد این کار شما براش عادی میشه. یعنی شما کافیه برای هرچیزی من بعد بری توو قیافه ، منت کشی نمیکنه که هیچ، کلا دیگه حتی نمیپرسه چرا رفتی توو قیافه؟ توو دلشم میگه این عادتشه بابا من دست توو دماغمم کنم این میره توو قیافه!...پس رفتن توو قیافه رو همه جا خرج نکن، بذار به جاش خرج کن که نازکشی باقی بمونه، حالا این بلیطتو سوزوندی، میبینی دیگه مواقع ناراحتی رفتن توو قیافه جواب نمیده و طرفت عین خیالش نیست، حرصت میگیره و گریه میکنی توو بحثا یا مواقع ناراحتی، خب اولین بار دومین بار شاید برای بیستمین بار با گریه تون متحول بشه از خودش بدش بیاد پاشه بیاد حتی بغلتون بکنه ولی اگر همین گریه رو هم مدام خرجش کنی دیگه بعد از چندبار که این رفتارو ازتون ببینه روشو میکنه اونور میخوابه. یا حالا عده ای از خانوما شروع میکنن تهدید و خط و نشون که میرم و ال و بل، این تهدیدا هم تا یه جایی نازکش داره و طرف میگه نه نکن، بعدش میگه به سلامت!... از اونور یا اونایی که تقی به توقی میخوره جوراباشونو میپوشن که قهر کنن برن یا واقعا بلند میشن میرن قهر میکنن، اینا هم چندبار اول طرفشون منت کشی میکنه یا جلوشونو میگیره و میگه نرو یا میره دنبالش اما از یه جایی به بعد اگر هی تکرارش کنی اونقدر براش عادی میشه که خودش در خونه رو باز میکنه میگه خوش امدی ...میدونید چی میخوام بگم؟ میخوام بگم برای هر چیز الکی و پیش پا افتاده ای خودتونو و طرفتون رو ناراحت نکنید. اونقدر قوی بشید و باشید که واقعا سر چیزی ناراحت بشید که ارزش ناراحتی رو داشته باشه، وقتی ناراحتیتون رو مطرح کنید که واقعا اون موضوع داره شمارو رنج میده، یه چیزی همیشه برای نازکشی نگه دارید، اگر حتی دعوا کردنتون گریه کردنتون هم به موقع و به جاش باشه طرف مثل روز اول نازتونم میکشه. اون قهرو الکی هدرش ندید. قهرو بذارید مال وقتی که واقعا دیگه هیچ راهی برای اصلاحش پیدا نمیکنید، بذارید زمانی خرجش کنید که بتونید نتیجه دلخواهتون رو بگیرید. قبلش تمام راه ها رو برای هیچ و پوچ نرفته باشید و فرد مقابلتون رو به بحث ها و گریه ها و قهرها و بچه بازی عادت ندید طوری که دهن باز کنید حرف درستم بزنید بگه تو عشق بحثی ولم کن! برای خودتون چیزی نگه دارید، نازم جا و مکان خودش رو داره...
خلاصه ادبیات و رفتارتون رو درست کنید و به قول دکتر فرهنگ بذر خوب بکار تا بذر خوب دریافت کنی، هرچی میخوای بهش بگی هرجمله ای، اول مزه مزه کن ببین بهترین جمله ای که میتونی بسازی و بگی چیه همونو بگو .حالا من خودم یه اصلی رو بهش باور دارم اونم اینکه هرجوری دوست داری همسرت باها خودت و خانوادت رفتار کنه تو هم باهاش رفتار کن، به نظرم با همین یدونه اصل اگر افراد همیشه رعایتش کنند زندگی ها تا آخرین قطره ش گلستانه.
+ اگر مثل پایینی این پستم خوندید، منم این سلسله پست ها رو ادامه میدم وگرنه میرم به خونه زندگیم میرسم :دی
ممنونم از وقتی که برامون میذاری
این پست خیلی جای کار کردن واسه من داره و خیلی رفع اشکال باید بکنم برای خودم
آنقدر که شاید حتی لازم باشه یه دور از روش بنویسم و اسکرین شات ، حق مطلب رو ادا نکنه واسه نگهداری
یه سوال فوریه جان: این ها رو به مرور بهش رسیدی یا موروثی بوده ؟ مثلا بعضی ها مامان هاشون خیلی با سیاست هستن یا زن با سیاست اطرافشون زیاده