بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

من هیچوقت شاهین گوش نمیدهم...میان آهنگ هایی که در فلش ماشین همسرم هم هست یک آهنگ از شاهین وجود دارد که انقدر میداند بدم می آید که ناخودآگاه هروقت آهنگش می آید خودش آهنگ را میزند برود؛ اما میان تمام آهنگ هایش یک اهنگی بود که تنها آن را سالها پیش سالها گوش دادم!...سالهایی که من بودم و جاده و شاهینی که هزاران بار در گوشم خواند: ببین بنان چطور با صدای من بغض کرده و من بغض سالیانم را با صدایش قورت میدادم و ساعت ها به جاده ی برهوت زل میزدم...اصلا برایم مهم نبود در آهنگ چه خوانده و منظورش چیست، تنها صدایش بود که در آن آهنگ برای حال خرابم دوست داشتم...اینکه بعد سالها دوباره هنزفری گذاشتم، آهنگش را آوردم تا برایم بخواند ببین بنان چطور با صدای من بغض کرده یعنی بدجور دلم گرفته است...