بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

 

 

به این دلیل که خود زاده ی اسفندم نمیگویم، اما من عاشق ماه اسفندم. برای اینهمه سرزندگی، برای تکاپوی مردم، برای شادی مردم، برای تلاش های بی وقفه برای تمام کردن کارهای ناتمام، برای امید که بر دل تک تک مردم مینشیند که سال با تمام تلخی هایش برود و سالی پر از اتفاقات خوش بیاید، برای پول هایی که برای شادی خرج میشود، برای رونق گرفتن کسب و کارها و بازار، برای لبخند بچه ها و ذوق بی پایانشان هنگام انتخاب کردن ماهی گلی ، رنگ کردن تخم مرغ ها. برای نو شدن لباس ها، تمیز شدن خانه ها و حتی دیدن آدم هایی که یک روزنامه دست گرفته اند و دارند شیشه های خانه شان را تمیز میکنند؛ برای اینهمه امیدِ بر دل نشسته... برای نم نمک جوانه زدن گل ها و درخت ها، برای دل های بی قرار و خسته وقتی با هزار هزار امید به خالق بزرگ میگویند حول حالنا الی احسن الحال...برای سبز شدن زمین...من اسفند را دوست دارم...