بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

بعد از ۹ روز امروز توانستم ظرف بشورم، گرچه هنوز جانی در بدن ندارم، خیس عرق میشوم، حالم بد است از درون، گوش ها و گلویم درد میکند و سرفه های خشکی میکنم که همسرم در هر کجای خانه باشد فریاد میزند که الان حنجره ات را پاره میکنی، الان تارهای صوتی ات آسیب میبند. اما همین که توانستم ظرف بشورم، همین که توانستم میز ناهار خوری را مرتب کنم از خریدهایی که از ۹ روز پیش روی میز مانده بودند، همین که توانستم یک سالاد کاهو درست کنم و بگذارم جلوی همسرم تا با زرشک پلو با مرغی که از ۷،۸ روز پیش در یخچال مانده و کسی برایمان پخته بود و فرستاده بود در این مریضی و هی داغ شده بود و خورده شده بود در این مدت، بخورد یعنی خداروشکر... ۹ روزی که گذشت گریه های بسیار کردم، غصه های بسیار خوردم، و حتی سختی های بسیار کشیدم و چگونه میتوانم مثلا شرح دهم نصف شبی را که تمام بدنم میلرزید، در تب میسوختم، سرم را داشتند از دردی وحشتناک تکه تکه میکردند و انگار که ۴۰۳۰ روانشناسم باشد و برای دختر آنور خط گوله گوله اشک میریختم و میگفتم حالم بد است، با اینهمه درد چه کنم و او مهربانانه میگفت خواهرم باید صبوری کنی و در آن میان پسرم با تبی نزدیک ۳۹ درجه در آغوشم بود و تنم را به زور میکشاندم برای بردن او به بیمارستان و بلند بلند میگفتم خدایا حالم بد است، خدایا کمکم کن... به قول قیصر امین پور عزیز که بسیار شعرهایش را دوست دارم: این روزها که میگذرد شادم، که میگذرد این روزها، شادم که میگذرد... در این میان تنها عشق است که آدمی را از لا به لای تمام پستی بلندی های زندگی نجات میدهد، مثلا من به عشق تو که حالا یکساله شدی میخواهم زنده بمانم.

نظرات (۴)

  • دُردانه ‌‌
  • تولد بیست‌ودوی کوچولو مبارک باشه

    خوشحالم که بهتر شده حالت. ایشالا زود خوب بشی و برگردی به اون روزای پرانرژی :)

     

    پاسخ:
    ممنونم عزیزم

    عزیزززم 

    چقدر سخت، قطعاً نمی‌تونم بفهمم، فقط همدلی می‌کنم باهات و خوشحالم با قدرت تونستی از پسش بربیای 

    ما هم خانوادگی درگیر شدیم یکی پس از دیگری اما به این شدت نبود و خوبی‌اش این بود که بچه ها بعد از سرپا شدن خودم درگیر شدند و میتونستم پای تب ۴۰ درجه‌ی شبانه‌شون بنشینم😢

     

    پاسخ:
    توی خونه ی ما هم هرکسی یه مدل مختلف گرفت. بعضیا مثل من و مادرم شدید و بعضیام مثل همسرم با اینکه تمام مدت زیر یه سقف بودیم ولی اصلا از من نگرفت. واکنشش توو هر بدنی واقعا متفاوته‌.اصلا نمیشه پیشبینی کرد کی چجوری میگیره. ولی به من خیلی سخت گذشت.

    فقط میتونم برای سلامتی‌اتون دعا کنم :"(

    پاسخ:
    ممنون عزیزم لطف میکنی.
  • مـحـدّثـه ...
  • عزیزم بازم خدا رو شکر خطر رفع شده. کرونا حین ابتلا بهش یه داستان داره بعد که مثلا آدم خوب میشه هم باز یه داستان دیگه داره. درسته بهتر شدی ولی تا میتونی استراحت کن، تا چند وقت بعد بهبودی بازم بدن خیلی ضعیفه. مواظب خودت باش عزیزم، خونه بعدا هم تمیز میشه، فعلا سلامتی تو مهم‌تره.

    الان خودت و پسرت خوبین؟

    پاسخ:
    ضعیف شدن بدن که واقعا درسته من تا ده روز واقعا بدنم هیچ جونی نداشت. بلند میشدم یه قرصم بخورم تمام بدنم خیس عرق میشد. با بچه استراحت واقعا ممکن نیست. حین بیماری هم نمیشد استراحت کرد چه برسه حالا:))
    خداروشکر خوب شدیم عزیزم فقط خودم هنوز مقداری سرفه دارم.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">