قبل ترها راحت تر درباره چیزایی که میدیدم قضاوت میکردم و افکارمو بیرون میریختم اما الان ترجیح میدم بیشتر فکرامو برای خودم نگه دارم و قضاوت رو بسپارم به اون بالایی که قاضیه. اما یه چیزی ذهنم رو درگیر کرده؛ میدونید فارغ از تمام جوانب حجاب، من یه نگاهی دارم اونم اینکه هرکسی توو هر حجابی که برای خودش انتخاب میکنه باید توی اون تکلیفش با خودش معلوم باشه که اگر نباشه از نظرم مسخره ست. مثلا دیدم افرادی رو که بی حجابن و به فرض امشب توو عروسی مختلط حجابی رعایت نکردن، بعد فردا میبینیشون یه شال انداختن روی سرشون! خب من میگم اگر تو بی حجابی تکلیفت با خودت معلوم باشه اگرم با حجابی همین طور.
توی یه مطب دکتری که میرم یکی از پرسنل های خانم کارمند یکی از بخش هاست که روپوش سفیدم تنشه همیشه، بماند که هردفعه که من اونجا میرم اون فرد رو توی اتاق خودش نمیبینم و دایم داره توی سالن رژه میره، گاهی جلوی در اتاقش می ایسته همین طور، گاهی میاد با منشی ها حرف میزنه، گاهی دوتا لیوان میبره میاره، خلاصه حسی که به من میده اینه که دوست داره در مرکز توجه باشه. حس من میتونه صد درصد اشتباه باشه و اون اصلا همچین چیزی حتی به ذهنشم نیاد و همین طوری طبق عادت یا برای استراحت هی پرسه میزنه اما خب حس منه! و لزوما حس منم درست نیست. اما من هربار به این فکر میکنم که توی اینجای شلوغ که یه چیزی شبیه درمانگاهه و پر پرسنله و هرکی سر یه کاریه این چرا بند نمیشه توو اتاقش؟ مثلا فکر کنید توو یه درمانگاه اگر باشیم ایشون مسئولیتش چیزی شبیه تزریقات چیه که همونم کلی ادم میره توو اتاقش و میاد ولی خب به محض خروج کسی اونم اینور اونوره!
از اینا که بگذریم ایشون در ظاهر امر فردی با حجاب میاد، چون یه روسری خیلی بلند سر میکنه و به شکل لبنانی هم میبنده و یک تار موشم بیرون نیست و هرکی ببینه اون رو یک فرد محجبه تصور میکنه. اما از نظر من پوشش طوریه که اگر کلا بی حجاب بود کمتر جلب توجه میکرد. مثلا همین سری یه شلوار کرم رنگ لیزری براق از این لگ های براق که تازه مد شده و کاملا جذب بدنه پوشیده بود و روپوش سفیدشم تا رو زانو بود. از اونور دستانی لاک زده و ناخن کاشته با روپوشی تنگ، دستاشم مدام میذاشت پشت روی کمرش طوری که من توو دلم میگفتم احتمالا پریود شده!! با روسری ای لبنانی و بلند و محجبه!... شاید از نظر شما اینا با هم تناقض نیاد اما از نظر و نگاه من یه فرد واقعا محجبه پوشش و ظاهرش کمترین جلب توجه رو نمیکنه، من نمیتونم لاک و محجبه بودن رو هضم کنم، هیچوقت نتونستم، حالا توو مهمونی فرق داره ولی توو محل کار و بیرون شما محجبه باشی با ناخن های کاشته و لاک زده واقعا برام قابل هضم نیست!( شاید برای شما باشه اما برای من نیست)، یا همچین شلوار براق و لیزری و تنگی خدایی چشمارو هم هرکی درویش میکرد باز جلب توجه میکرد.
راستش من این مدل حجاب ها رو نمیفهم، اینکه ندونی دقیقا میخوای حجابت تا چه حد باشه و چجوری باشه، اینکه تکلیفتو مشخص نمیکنی و نمیدونی اینوری هستی یا اونوری واقعا برام قابل درک نیست.
در اخر بازم بگم این فقط نظر منه چه بسا درست نباشه!
√