بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

روی میز ناهارخوری نشسته بود و منم روی یکی از صندلی ها که مراقب باشم دست به لپتاپ نزنه و بذاره باباش کارشو کنه. همون طور که روی میز رو به روم نشسته بود یهو سرفه م گرفت و ناخودآگاه یه اشک از گوشه ی چشمم اومد. دستشو کشید روی صورتم که مامان؟ من، پیش‌‌‌‌ تو، بابا پیش تو، نترس!... یعنی من پیشتم بابا پیشته:(

نظرات (۱)

الهی ...چقدر قشنگ گفته 

پاسخ:
:))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">