بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست... فقط خودم میدونم چقدر خسته بودم، چقدر حالم بد بود،چقدر داغون و ناامید اومدم پیشت...فقط خودم میدونم با چه حالی اومدم و با چه حالی رفتم... فقط خودم میدونم چجوری دست کشیدی روی سرم... هرجا اسمت میاد دوست دارم داد بزنم به همه بگم که به خدا قسم خیلی دوستش دارم و هیچکس نمیتونه بفهمه این دوست داشتنم رو، به جاش هربار فقط اشک میریزم... 

امیری حسین و نعم الامیر...

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین...

سلام بر این ماه پر از غم...