بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

ما امروز یخ نداشتیم و نیاز به یخ داشتیم تا شب را تا صبح سر کنیم. چون یخچالمان خراب شده و فردا نمایندگی قطعه اش را میتواند بیاورد. اینکه درگیر چه شلم شوربایی شده ایم بماند.‌ یک یخدون داریم که گفتیم تا صبح حداقل دو تکه یخ داخلش بیندازیم و آب داخلش بریزیم. همسرم رفت دوتا آب معدنی بزرگ بگیرد که ۵ تومان بود دانه ای؛ به فروشنده گفت بگذارد یخچالش یخ بنندد شب برود ازش بگیرد...فروشنده هم گفت پس میشود دانه ای ۱۰، چون پول برق میدهد.

میدانید به چه فکر میکنم؟ به اینکه چقدر دنیای بی رحمی شده است، هیچکسی به هیچکسی رحم نمیکند دیگر...