بیست و دوم فوریه

با توام
قاب عکس نارنجی
با توام
زرقبای پاییزی
در نگاهت حضور مولاناست
پا رکاب دو شمس تبریزی...

اگر هر صبح که از خواب بیدار میشوی فکر کنی شاید امروز آخرین روزی ست که از دست تو کارها برمی آید آنوقت دیگر قدر تمام آدم های دور و برت را بیشتر میدانی، آنوقت هرروز بهشان میگویی که دوستشان داری، دیگر بر مردم غضبی نمیکنی، اخمی نمیکنی، به آینده ی نامعلوم و ناامید کننده فکر نمیکنی و فقط در همان روز زندگی میکنی و ناخودآگاه با تمام کائنات مهربان تر خواهی شو. 

اینها چیزهایی ست که من آنور سی سالگی بهشان رسیدم...