شوهرهای شمام مریضی و غیر مریضیتون براشون فرقی نداره؟؟ ...من از دیشب تا حالا دچار گلو درد وحشتناک و تب و لرز و بدن درد شدم.رفتم دکتر کلی آمپول و قرص و شربت داده. این حین تنها کاری که ازش خواستم این بوده سوپ پخته شده رو به دخترم بده تا من برم دکتر برگردم. بماند لرز داشت منو میکشت با اینکه دکتر نزدیک خونمونه در حد یه کوچه ولی با بدبختی رفتم. یعنی به همسرم گفتم منو برسون گفت باشه. بعد همسرم گفت بچه هارو بذار خونه بمونن من یدقه میذارمت برمیگردم. خب راستش من از اون مامان ها نیستم که بتونم دلم هزار راه نره وقتی یه بچه پنج ساله و یازده ماهه رو بخوام تنها بذارم. خواستم اینارو هم ببرم دیدم اصلا توان دوساعت لباس و جوراب تنشون کردن ندارم. اومدم برای یه کوچه اسنپ بگیرم اسنپ نیومد لغو کردم. خلاصه رفتم دکتر توو داروخانه نشستم داروهام آماده بشه. یه دختر و پسری اومده بودن دختره کنار من نشست. پسره هی میرفت میآمد دست میکشید روی سر دختره که قربونت برم الان سرم میزنی خوب میشی. دوباره یه قدم میرفت میآمد دست نوازش میکشید. خلاصه داروهامو گرفتم آمپولارو نوش جان کردم اومدم خونه. خب توو خونه ما قبل و بعد مریضی مادر چیزی تغییر نمیکنه و شما همچنان کارهای خونه و بچه داری باهاته:/. حالا ایناش هیچی؛ رسیدم دارم ظرف ماکارانی خورده شدشون و لیوانارو جمع میکنم میذارم ماشین. به همسرم میگم چایی دم کردی؟! میگه نه مال صبحه:/ بعد تا من رسیدم میگه برم پایین فلان کارو کنم بیام. پسرم میگه منم میام. بعد من میگم لباس بپوش سرما میخوری. همسرم میگه برو کاپشنتو بپوش. پسرم میگه من که بلد نیستم. همسرم به من که تازه از راه رسیدم دارم دارو هامو میخورم و تند تند اپن رو جمع میکنم میگه: خب کاپشن بچه رو تن کن ببرمش:/... بعدشم ایشون به استراحت مطلق رفتن و خوابیدن و من تا الان مشغول بچه داری با تنی که جون نداره. بعد به همسرم میگم حداقل وقت مریضی یه کاپشن تن بچه کن:/ توو داروخانه پسر دختره اومدن پسره دائم در حال قربون صدقه ی دختره ست!... میگه زن تو دیگه چرا؟! اینا شوهر نیستن که اینا دوست پسرن:/

درود
وبلاگ زیبایی دارین ، متشکر بابت اینکه به من سر زدین و نظر دادین :
366day.ir
ممنون میشم اگه من را هم به پیوندهای روزانه تون اضافه کنین.
سپاس فراوان